09122300697

مطالب پر بازدید

ده سوال چهارم قدم اول

ادامه سوالات قدم اول

 

(سوال ۳۱)

اسلاید اول: آیا بر روی خواسته هایم اصرار می کنم؟ این اصرار چه اثراتی بر روی روابط من گذاشته است؟

اسلاید دوم: بله مانند کودکی که برای به دست آوردن خواسته مورد نیازش اصرار می کند من هم اصرار می ورزم و باخودمحوری و اجبار سعی در همسو کردن دیگران با خواسته های خود دارم و توقع دارم نیازها و خواسته هایم را برآورده کنند. وقتی کسی پاسخ مثبت به خواسته هایم ندهد وارد جنگ و بیماری می شوم و رابطه ام را قطع میکنم.

اسلاید سوم: اما امروز با بینش بهبود یافته ام می دانم که اصرار بر روی خواسته مساوی است با خودمحوری. خواسته های من یعنی چیزی فراتر از نیازم و وقتی بیشتر از نیازم بخواهم در حال خودمحوری هستم وخودمحوری نتیجه ای جز خسارت زدن به دیگران و خود ندارد.

کپشن: در بسیاری از مواقع چون درک صحیحی از نیاز هایم ندارم بر روی خواسته هایم اصرار می کنم و خود محوری و نداشتن آگاهی کامل از مسائل موجب می شود از نیروی برتر و اطرافیانم دور شوم. مواقعی که می خواهم خودمحوری و همه چی دانی ام را ثابت کنم باعث دلخوری دوستان و اطرافیانم می شوم.

خواسته ها به دو قسمت تقسيم می شود: ۱) خواسته های معقول که ما را به سمت اعتماد به نفس و میل به پیشرفت هدایت می کنند و ۲) خواسته های نامعقول که ما را دچار خود کم بینی و خودبزرگ بینی می کنند.

 

(سوال ۳۲)

اسلاید اول: آیا نیاز دیگران را در نظر می گیرم؟ در نظر نگرفتن نیاز دیگران چه اثری بر روی روابطم گذاشته است؟

اسلاید دوم: تا زمانی که در شرایط بیماری باشم، نیازهای دیگران را در نظر نمی گیرم چرا که مملو از خود خواهی و خودمحوری می شوم و فقط به دنبال برآورده شدن نیازهای ناشی از بیماری خود هستم.

اسلاید سوم: با لذت جویی های افراطی ام، نواقص و ضعف های اخلاقی ام فعال می شود. وقتی خودمحوری ام فعال است به قدری خودخواه و متکبر می شوم که دیگر به هیچ وجه به نیازهای دیگران اهمیت نمی دهم.

کپشن: درک نیازهای دیگران نیاز به دو ویژگی مهم دارد: گذشت، فداکاری و اهمیت دادن به دیگران. من در بعضی مواقع اصلاً متوجه نیازهای دیگران نمی شوم و نسبت به نیازهای روحی و روانی آنها بی تفاوت هستم. موارد مذکور باعث می شوند من گوشه گیر و منزوی شوم. من وقتی نیازهای دیگران را در نظر می گیرم، نیازهای خودم هم برطرف می شود. جهان پیرامون من جهان عشق، محبت و تحمل است و وقتی عشق و محبت و تحمل به دیگران می دهم آنها هم نیاز مرا برطرف می کنند.

 

(سوال ۳۳)

اسلاید اول: آيا مسئوليت زندگی و اعمالم را می پذيرم؟ آيا می توانم مسئوليت های روزمره ام را انجام دهم، بدون آنكه احساس كنم زير بار اين مسئوليت ها در حال خرد شدن هستم؟ اين مسئله چگونه بر روی زندگی ام تاثير گذاشته است؟

اسلاید دوم: یکی از ابعاد بیماری من غرق شدن در هر کاری است. امروز هم یا غرق در کار می شوم و یا از قبول مسئولیت طفره می روم و هر دوی اینها یعنی بیماری‌. هر وقت غرق کار می شوم عصبانی، عجول و پرخاشگر می شوم

اسلاید سوم: و هر وقت از انجام مسئولیت ها طفره می روم تنبل و لذت طلب می شوم که در هر دو مورد اطرافیانم از این احساس بد و منفی من لطمه می خورند. امروز سعی می کنم سه ضلع زندگیم یعنی کار، خانواده، بهبودی را در حد تعادل نگه دارم و در هیچ ضلعی غرق نشوم و از تعادل خارج نشوم

کپشن: درحال حاظر بعضی از مسایل را می پذیرم ولی در گذشته نه تنها نمی پذیرفتم بلکه فرار هم می کردم و مشکلات را به گردن دیگران و خداوند می انداختم. من هنوز هم در خیلی از موارد با مشکلات روزمره درگیر هستم اما وقتی با دوستان بهبودی ام صحبت می کنم رها می شوم. این مشکلات بعضی مواقع صبح تا شب افکارم را درگیر خودش کرده و اولویت ها را در نظر نمی گیرم. میل شخصی ام برایم مهمتر از خود کارها است ولی اگر مسئولیتی را بپذیرم با تمام دقت انجام می دهم. گاهی وقتی انجام کاری را نمی پذیرم اعتماد به نفسم پایین می آید، وقتی سرم شلوغ است آشفته می شوم. من باید وظیفه ام را در زندگی به درستی انجام دهم و نباید دنبال نتیجه باشم. من باید کار، خانواده و بهبودی را در نظر داشته باشم.

 

(سوال۳۴)

اسلاید اول: آيا به محض اينكه مسائل طبق نقشه پيش نمی رود بهم ميريزم؟ اين مسئله چگونه بر روي زندگيم اثر گذاشته است؟

اسلاید دوم: همیشه فکر می کردم دیگران وظیفه شان را درست انجام نمی دهند که برنامه های من بهم می ریزد و اگر همه طبق نقشه و برنامه های من پیش بروند نتیجه خوب خواهد شد؛ اما اینطور نمی شد و من به زمین و زمان ناسزا می گفتم.

اسلاید سوم: من برنامه ریزی می کنم اما اعتیادم را هم وارد برنامه هایم می کنم. مثلا بر مبنای توانایی ام برنامه ریزی نمی کنم و در برنامه ریزی هایم مثلاً همیشه روی بُرد حتمی حساب باز می کنم و قانون احتمالات را در نظر نمی گیرم چون از باخت خوشم نمی آید.

اسلاید چهارم: مسئله این نیست که چرا مسائل طبق نقشه ی من پیش نرفت بلکه مسئله اینست که من توانایی رویارویی با شکست را ندارم و این بخاطر خودمحوری و همه چی دانی من است.

کپشن: چگونگی انجام سهم من در اجرای یک برنامه مهمتر از نقشه هایی است که می کشم. مشکل اینجاست که من در برنامه ها عاشق نقشه های زود بازده هستم و می خواهم خیلی سریع نتیجه بگیرم. ما در جهانی زندگی می کنیم که همه مثل من فکر نمی کنند و ممکن است با طرح و برنامه های ما مخالف باشند و با ما همکاری نکنند.

من باید باورهای نادرستی که در مورد برنامه ریزی داریم را شناسایی کنم. باورهایی همچون نتیجه دلخواه، عجله کردن، تصورات باطل و غیره واکنش های ما بعد از شکست معمولاً بیمارگون است. واکنش هایی مانند خشم، نامیدی، حقارت، خودکم بینی، فرافکنی و … این واکنش ها باعث می شود نقشه ها و برنامه هایمان را رها کنیم و نسبت به زندگی و حتی بهبودی بی تفاوت شویم.

 

(سوال۳۵)

اسلاید اول: آيا هر اعتراضی را توهين تلقی ميكنم؟ اين مسئله چگونه بر روی زندگی ام تاثير گذاشته است؟

اسلاید دوم: انتقاد یعنی رفتار من نیاز به اصلاح دارد و اعتراض یعنی من دارم حقی را از کسی ضایع می کنم و مورد اعتراض واقع شده ام. در زمان مصرف مواد مخدر هر انتقادی را توهین تلقی می کردم چه برسد به اعتراض

اسلاید سوم: ولی با قطع مصرف و در برنامه بودن به مرور این قضیه تغییر کرد و امروز شاید به ندرت اعتراضی را توهین تلقی کنم و حتی سعی می کنم به دیگران هم حق اشتباه کردن بدهم و خودم را با آنها وارد جنگ نکنم.

کپشن: این سوال به دو نقص اساسی ما تاکید دارد:

خودبزرگ بینی و خود کم بینی

خودبزرگ بینی: ینی کسی حق انتقاد از من را ندارد. من نامبر وان هستم، اصلا هیچکس آدم نیست، دنیا حول محور من می چرخد و باید بچرخد. چون این نقص به شدت در ما فعال است هر انتقادی این نقص را در من فعال می کند. مواقعی که از من انتقاد می شود نه تنها تایید نمی شوم بلکه زیر سوال می روم، چه اشکالی دارد که زیر سوال برم و پذیرش داشته باشم و بگویم اشتباه کردم.

خود کم بینی: وقتی حرفی به من زده می شود و انتقادی از من می شود چون در آن لحظه احساس می کنم آدم ضعیف و به درد نخوری هستم کم می آورم و دچار احساس بی ارزشی می شوم و شروع به واکنش های زنجیره ای، فحش… ناسزا… و مرحله به مرحله جلو می روم و با این روش می خواهم که طرفم متوجه نقص کوچک بودن من نشود که این رفتارها نشان دهنده نداشتن پذیرش و احترام نذاشتن به خود است. من باید به خود حق اشتباه بدهم و مسئولیت رفتارهایم را بپذیرم.

 

(سوال ۳۶)

اسلاید اول: آيا افكار بحران زا را حفظ ميكنم، و در برابر هر موقعيتی عكس العمل از روی هراس و ترس نشان ميدهم؟ اين مسئله چگونه بر روی زندگی ام تاثير گذاشته است؟

اسلاید دوم: افکار بحران زا همان افکاری هستند که باعث می شوند آرامش درونم را از دست بدهم و رفتار بیرونی ام تعادل نداشته باشد.

اسلاید سوم: من سعی می کنم افکارم را قبل از تبدیل به عمل اقرار کنم و یا از اعضای با تجربه کمک بگیرم و در نهایت با ارتباط با راهنما و دریافت خط مشی فکری جدید افکار بحران زا را تغییر می دهم.

کپشن: افکار بحران زا افکاری هستند که مرا در بن بست فکری قرار می دهند و قدرت تفکر و مشورت را از من می گیرند و مرا با وسوسه در فرایند اجبار رو به جلو هُل می دهند.

گاهی به خاطر نفهمی یا کج فهمی

گاهی به خاطر لذت طلبی

گاهی به خاطر خود اتکایی

گاهی به خاطر اعتماد نکردن

گاهی به خاطر ترس از قضاوت

من افکار خودم را یا اقرار نمی کنم یا به طور کامل اقرار نمی کنم، یا در زمان درستش اقرار نمی کنم و این موضوع باعث می شود افکارم بحران زا شده و من را دچار مشکل کند و زندگی ام را از تعادل خارج کرده و آن را غیر قابل اداره می کند.

 

(سوال ۳۷)

اسلاید اول: آيا علائم هشدار دهنده در مورد بيماری خود يا فرزندانم را ناديده می گيرم و فكر می كنم بالاخره يك جوری می شود يا همه چيز درست خواهد شد؟ توضيح دهيد.

اسلاید دوم: تا من تغییر نکنم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد! من قبول نمی کردم که معتادم و همیشه به معتادهای بدتر از خودم نگاه میکردم.

اسلاید دوم: عادت های خودمحورانه، ترس و باورهای غلط من موجب پشت گوش اندازیهای من می شود و عدم برنامه ريزی و بی تفاوتی در مورد بیماری خود و اطرافیانم موجب می شود من علایم هشدار دهنده را ناديده بگيرم.

کپشن: زمانی که من در نقطه ی مقابل بهبودی ام قرار می گیرم و افکار بحران زا و انحرافات فکری را حفظ می کنم در واقع عدم مسئولیت پذیری بی توجهی و بی اعتنایی نسبت به خود و فرزندانم را نشان می دهم و نمی توانم بیماری ام را ببینم و احساسات دیگران را درک کنم.

 

(سوال ۳۸)

اسلاید اول: آیا کاری هست که من در گذشته به انجام آن تمایل نداشتم اما اکنون این تمایل را پیدا کرده ام ؟ ان کار چیست ؟

اسلاید دوم: بله، انجام مسئولیت هایم، مشورت کردن، تعادل در برقراری روابط جنسی، دعاکردن، زندگی آرام و بدون دغدغه، اقرار به عجز، اهمیت دادن به خود، خانواده، زندگی، برنامه بهبودی ام و بکارگیری اصول روحانی نهفته در قدم ها

اسلاید سوم: درخواست کمک و کمک کردن به دیگران، رعایت قوانین جامعه، برقراری ارتباط سالم با اطرافیان، کنار گذاشتن نواقص اخلاقی، برنامه ریزی در زندگی، رعایت سنت هفت در همه جا، احترام به عقاید دیگران، سپاسگزاری از خداوند، پیدا کردن نقش خودم در کارها و داشتن نگاه واقع بینانه به خود و اشتباهاتم.

کپشن: من در گذشته بر اثر ترس، غرور و خودمحوری، شهامت پذیرش اشتباهات و تکرار اشتباهاتم را نداشتم و مدام در حال انکار بودم. نمی خواستم بپذیرم که همه چیز دان نیستم و با توهم همه چیز دانی در جهل و نادانی بسر می بردم و با انکار حقیقت با اشخاص و عقایدشان در تضاد بودم و عقاید خودم را به دیگران تحمیل می کردم. خوشبختانه امروز من با تمرین اصل شهامت پا بر روی ترس هایم می گذارم. امروز هر اعتراضی را توهین تلقی نمی کنم و با تمرین اصل فروتنی سعی می کنم به حقیقت وجودم پی ببرم.

 

(سوال ۳۹)

اسلاید اول: آيا تا به حال به خاطر اعتياد به كسی صدمه رسانده ام ؟ توضيح دهيد.

اسلاید دوم: بله، مگر می شود مصرف کننده باشی و به کسی صدمه نزده باشی و من اولین صدمه را به خودم زده ام. به معتادان می گویند دیکتاتور کوچک

اسلاید سوم: که در قلمرو خانواده ظلم و بیداگری می کند. من هم به عنوان یک دیکتاتور، بدترین صدمه ها را به خودم و خانواده ام زده ام.

کپشن: بله، من به طور آگاهانه و ناآگاهانه به خودم و دیگران صدمه میزنم. وقتی زندگی مطابق خواسته ی من پیش نرود به دیگران صدمه می زنم، به کسانی که می ترسم پشت سرم غیبت کنند، به کسانی که زورم به آنها می رسد مانند همسر و فرزندانم و خانواده ام و این صدمه زدنها باعث ایجاد رنجش، کینه، گوشه گیری، انزوا و غیبت و بدگویی در من می شود‌.

 

(سوال۴۰)

اسلاید اول: آيا من كج خلقی و يا رفتار خشمگينانه ای دارم و يا بر اساس احساساتم عكس العملی نشان می دهم كه باعث خدشه به احترام به خود و ارزش من بشود؟ توضيح دهيد.

اسلاید دوم: من اول فکر منفی می کنم بعد احساس بدی را تجربه کرده و در نتیجه رفتار مخربی را به صورت عصبانیت بروز می دهم و بیشترین خسارت را خانواده من از ناراحتی و عصبانیت من می خورند. بیماری اعتیاد یعنی عدم تعقل و تفکر درست و من فقط هر چیزی که احساسم بگوید را انجام می دهم.

اسلاید سوم: من وقتی در شرایط بد قرار می گیرم دو حالت دارم یا می پذیرم و یا تحمل می کنم و وقتی در حالت تحمل باشم خیلی زود عصبانی می شوم و هر وقت تحملم تمام شود همچون کوه آتشفشان منفجر می شوم و چون رفتار هایم متناسب با شرایطم نیست به احترامم نیز خدشه وارد می شود.

کپشن: کج خلقی در من باعث بروز رفتارهای خشمگینانه می شود که به واسطه آن دریچه افکارم بسته و عکس العمل‌های تدافعی نشان می دهم. این کج خلقی ها ناشی از احساساتی چون دلتنگی، ناراحتی، اضطراب، ترس، استرس و … می باشد که باعث بروز رفتارهای مخرب می گردد و ارزش و احترام ما را از دید دیگران مورد خدشه قرار می دهد.

این مطلب را به دیگران معرفی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *