مقاله لذت جویی

لذت جویی

 

لذت طیف گسترده ای از حالتهای ذهنی است که انسان ها و حیوانات آن را به عنوان چیزی مثبت، خوشی آور و باارزش تجربه می کنند. لذت، حالت های ذهنی همچون شادی، تفنن، خوشی، شعف، خرسندی و رضایت مندی را در برگرفته و این ویژگی ها در واقع همراه همیشگی لذت هستند. تجربه ی لذت تجربه ای ذهنی بوده و افراد مختلف انواع و مقادیر مختلفی از لذت را تجربه می کنند.

بخشی از تجربه های لذت بخش زندگی از ارضای محرک های زیستی مانند خوردن، ورزش و رابطه ی جنسی بدست آمده و بخش دیگر این تجربه ها از طریق محیط و محرک های اجتماعی مانند احساس فخر، شهرت و رضایت حاصل از خدمت به دیگران حاصل می شود.

اصل لذت و اصل واقعیت در روانشناسی

زیگموند فروید روانکاو اتریشی در نظریه روانکاوی شخصیت اش اصل لذت و اصل واقعیت را مطرح کرد. مطابق با دیدگاه فروید، موجود زنده بنابر اصل لذت در جستجوی محرک هایی است که به او احساس لذت می دهد و از محرک هایی که برای او درد و رنج می آورند دوری می کند. همین لذت جویی و دوری از درد و رنج باعث می شود ما از جایی که هستیم به جایی برویم که در آن لذت بیشتری را تجربه می کنیم و یا حداقل درد و رنج کمتری را حس می کنیم و فروید این تمایل به حرکت کردن را انگیزه نامید.

موضوع بعدی که فروید مطرح می کند ساختار شخصیت است؛ مطابق با دیدگاه فروید ساختار شخصیت از سه بخش: نهاد، من و فرامن (اید، ایگو و سوپر ایگو) تشکیل شده است. در این ساختار، نهاد بزرگترین بخش شخصیت و منبع نیازها و امیال زیستی انسان است و انرژی لازم برای دو بخش دیگر شخصیت را فراهم می کند.

نهاد به دنبال لذت و دوری از درد و رنج است و از هر چیزی که ممکن است برایش دردآور باشد خود را کنار می کشد و به هر چیزی که برایش لذت بخش است نزدیک می شود. نهاد ساختاری خودخواه، لذت جو، غیراخلاقی و لجوج دارد.

در کنار همه ی اینها فروید اصل دیگری به نام اصل واقعیت را معرفی می کند. بنابر اصل واقعیت با گذشت زمان و بزرگ تر شدن و در اثر تربیت، قوانین اجتماعی و دین و مذهب دو ساختار بعدی شخصیت یعنی من و فرامن (ایگو و سوپر ایگو) در فرد شکل می گیرد‌ و فرد یاد می گیرد فکر کند، ‌کار کند، تحمل کند و در یک کلام عاقل شود. اصل واقعیت توهم را از واقعیت جدا می کند حتی اگر این واقعیت برای فرد ناخوشایند باشد. فرد یاد می گیرد قبل از هر چیز نیاز دارد که در این دنیا زنده بماند و برای همین باید به قوانین حاکم بر آن تن دردهد حتی اگر این قوانین برایش خوشایند نباشد.

جالب این است که اصل واقعیت به هیچ وجه با اصل لذت در تضاد نیست بلکه باز هم هدف، کسب لذت است اما نه از هر راهی! چرا که فرد برای ارضای لذت هایش اخلاقیات، انسانیت و قوانین را در نظر می گیرد‌.

احساس لذت در مغز یا سیستم پاداش مغز

هر تجربه یا رویداد بیرونی با اتفاقاتی در درون مغز ما همراه است. احساس لذت نیز یکی از آن اتفاقاتی است که هر روز آن را تجربه می کنیم. هنگامی که با دیدن یک رفیق احساس شادی می کنیم، در مسابقه ای پیروز می شویم یا داروی اعتیاد آوری مصرف می کنیم مغز واکنش خاصی از خود نشان می دهد. این احساس لذت و پاداش با چه تغییراتی در مغز همراه است‌‌؟

واژه ی سیستم پاداش مغز به گروهی از ساختارهای مغزی اشاره دارد که با محرک های لذت بخش مانند مواد مخدر و داروهای اعتیاد آور فعال می شوند‌. وقتی فردی در معرض محرکی لذت بخش قرار می گیرد مغز شروع به آزاد سازی مقدار زیادی نوروترنسمیتر (انتقال دهنده ی عصبی) دوپامین می کند‌‌ و فعالیت بخش های مرتبط با دوپامین افزایش می یابد‌. مسیر دوپامینی مزولیمبیک درواقع مهمترین مناطق مغزی مرتبط با پاداش است‌. حال با مثالی ساده نقش دوپامین را در سیستم پاداش برایتان روشن می کنیم‌؛ تصور کنید در یک مهمانی مشغول صحبت با دوستانتان هستید. هر از گاهی به اطراف نگاه می کنید تا ببینید چه کسی می آید، ناگهان می بینید شخصی بسیار جذاب وارد مهمانی می شود و توجه شما را به خود جلب می کند. در واقع این شخص آنقدر جذاب هست که شما همه توجه و تمرکز تان را بر او بگذارید و چیزهای دیگر را نادیده بگیرید. در این حالت شما دو اثر فعال شدن سیستم پاداش را تجربه کرده اید: یعنی توجه و تمرکز بر پاداش بالقوه.

لذت جویی و اعتیاد

گرایش به مصرف مواد مخدر رابطه مستقیمی با نگرش های افراد دارد. نگرش هایی از قبیل درک مواردی مثل حالتها و پیامدهای خوشایند مصرف مواد. روان شناسان و جامعه شتاسان دلایل متعددی را برای مصرف مواد مخدر عنوان کرده اند. عده ای بر این باورند که چون مصرف مخدر به کاهش استرس کمک می کند مورد استفاده قرار می گیرد‌ عده ای دیگر، وجود نواقص شخصیتی و اختلالات روانی در افراد را دلیلی بر استفاده از مواد مخدر می دانند. آنها بر این باورند این گونه افراد توانایی مقاومت در برابر مشکلات، شکست ها و ناکامی های زندگی را نداشته و برای فرار از مشکلات به مصرف مواد مخدر روی می آورند. با توجه به موارد مذکور،  لذت جویی اولین دلیل افراد معتاد برای مصرف مواد مخدر می باشد و طی پژوهشی مشخص شده که ۹۷ درصد کسانی که برای اولین بار مخدر مصرف می کنند به دنبال کسب لذت هستند.

وقتی سیستم پاداش مغز در اعتیاد، مغز را فریب می‌دهد!

طی پژوهش های بسیاری مشخص شده است که داروهای اعتیاد آور دقیقاً از طریق مکانیزم پاداش مغز عمل می کنند. مواد مخدر و داروهای اعتیاد آور با افزایش مستقیم سطح دوپامین سیستم پاداش را فعال می کنند. هر داروی اعتیاد‌آوری اثرات منحصر ‌به‌ فرد خود را دارد. به همین دلیل است که مصرف الکل احساس متفاوتی نسبت کوکائین یا هروئین دارد. اما به نظر می‌رسد وجه اشتراک همه‌ی این مواد، تحریک‌کردن سیستم پاداش مغز در اعتیاد باشد. وقتی مواد مخدر وارد مغز می‌شوند، به طور مصنوعی یک محیط بسیار ارزشمند را شبیه‌سازی می‌کنند. احساساتی که توسط این مواد برانگیخته می‌شود سیستمِ «خواستن» را فعال می‌کنند و دوپامین آزاد شده بر حافظه و مدارِ عملکردِ اجرایی مغز تاثیر می‌گذارد تا فرد را تشویق به تکرار تجربه کند. با هر بار استفاده، مدارهای مغز بیشتر قانع‌ می‌شوند که اعتیاد را ایجاد کنند و به مخدر مربوطه وابسته شوند

 

منابع

  • علاقه بند سید حسین، وزیری شهرام،(۱۳۹۸)، سهم لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و خودکارآمدی در بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر، رویش روانشناسی، سال ۸، ش ۲. ج ۳۵
  • مهدوی مهدی، سیستم پاداش مغز در اعتیاد چطور عمل می‌کند؟ | بررسی نحوه‌ی تاثیر مواد مخدر بر مغز انسان، نوروساینس

این مطلب را به دیگران معرفی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *