مقاله نفرت از خود و خودتخریبی

 

نفرت از خود و خود تخریبی شبیه زندگی کردن با یک زورگو و قلدر درونی است، او مدام از شما انتقاد می کند، سرزنش تان می کند و کاری می کند که احساس بی ارزش بودن، زشت بودن، بی عرضه بودن، چاق بودن، منزجر کننده بودن، عجیب بودن و بازنده بودن کنید. قلدر درون تان همچنین شما را متقاعد می کند که آدم های اطرافتان نیز شما را همین گونه می بینند. این زورگوی درونی باعث اضطراب و استرس شما شده و این احساس را در شما برمی انگیزد که نمی توانید خود واقعی تان باشید.

نفرت از خود و خود تخریبی ناشی از احساسات منفی نسبت به خود و عزت نفس پایین می باشد. تنفر از خود می تواند دلایل زیادی داشته باشد. شاید یک اتفاق در اوایل کودکی یا نوجوانی باعث شود فردی احساس کند نسبت به دیگران بی ارزش و بی کفایت است. نفرت از خود همچنین می تواند نشانه ای از افسردگی یا اختلال های ناشی از بی ثباتی هیجانی باشد.

علایم و نشانه های نفرت از خود

  • داشتن تفکر همه یا هیچ در زندگی: افرادی که تفکر همه یا هیچ دارند، خودشان، زندگی و دنیا را یا خوب می بینند یا بد. به این نوع تفکر، تفکر سیاه و سفید نیز می گویند که در آن فرد خاکستری ها را نمیبیند. این گونه افراد با یک اشتباه کوچک همه چیز را از دست رفته دیده و خود را یک بازنده می دانند.
  • منفی گرایی و تمرکز بر جنبه های منفی: افراد منفی گرا حتی اگر یک روز بسیار خوب را تجربه کنند باز تمایل دارند بر چیزهای منفی و بد آن روز تمرکز کنند.
  • استدلال هیجانی: استدلال هیجانی نوعی تحریف شناختی است که مطابق با آن، فرد احساسات و هیجان های خود را واقعیت در نظر می گیرد. وقتی فرد احساس بدی همانند شکست را تجربه می کند استدلالش این است که احساساتش باید منعکس کننده ی واقعیت آن شکست باشد و این یعنی شما خودِ فرد آن شکست بد می باشد.
  • عزت نفس پایین: افرادی که عزت نفس پایینی دارند در زندگی روزانه مدام خود را با دیگران مقایسه کرده و خود را بی ارزش تر و ضعیف تر از دیگران می پندارند. آنها تحمل اینکه کسی از آنها انتقاد کند را نداشته و نسبت به چیزهایی که دیگران درباره ی آنها می گویند بسیار حساس بوده و به جای پذیرش انتقادها، با هر انتقادی فرو می ریزند.
  • تائید طلبی: افراد تائید طلب برای اینکه حس خوبی نسبت به خود داشته باشند به طور مداوم به دنبال تائید دیگران بوده و دیدگاه شان نسبت به خود به اینکه دیگران چگونه آنها را ارزیابی می کنند بستگی دارد. آنها همیشه در تلاشند تا با معیارها و استانداردهای دیگران هماهنگ باشند نه با معیارهای خودشان. آنها انتقادها را همانند حمله ای سهمگین به شخصیت خود تلقی کرده و ممکن است روزها و ماه ها فکرشان درگیر آن انتقاد باشد.

  • حسود بودن: افرادی که عزت نفسشان کم است نسبت به دیگران حسود بوده و ممکن است خیلی اوقات ارتباطشان را با دیگران به خاطر همین حسادت ها قطع کنند.
  • ترس از روابط نزدیک: افراد فاقد عزت نفس از داشتن روابط نزدیک هراسان بوده و معتقدند روابط شان همیشه پایان بدی خواهد داشت و تنها خواهند ماند.
  • ترس از داشتن رویاهای بزرگ: افرادی که از خود نفرت دارند از داشتن رویاهای بزرگ می ترسند. آنها هم از شکست می ترسند و هم از موففیت و با نادیده گرفتن دستاوردهایشان احساس بی ارزشی و بی کفایتی را در خود تشدید می ‌کنند.
  • سخت گرفتن به خود: افراد خود تخریب گر به خود سخت گرفته و اگر اشتباهی بکنند به سختی خود را می بخشند‌‌. آنها درباره ی که کارهایی که در گذشته کردند مدام خود را سرزنش کرده و از انجام آنها احساس پشیمانی می کنند.

منتقد درونی منفی گرا

اگر یکی مدام در سرتان می گوید: “من از خودم متنفرم”‌. شما یک صدای درونی منفی نگر در سرتان دارید. این صدای درونی منتقد کننده مدام شما را با بقیه مقایسه کرده و می گوید شما به اندازه کافی خوب نیستید و موفقیت هایتان بسیار کوچک و بی اهمیت هستند. صدای درون تان سرشار از نفرت از خود، افکار پارانوئید گونه، بدبینی و شک و تردید است. او نمی خواهد شما موفقیت را تجربه کنید و خیلی اوقات حتی وقتی در چند قدمی موفقیت هستید شما را تضعیف کرده و از ادامه مسیر باز می دارد.

صدای درون در مغزتان فریاد می زند که شما احمق، بی ارزش، منزجر کننده، ضعیف و شکننده هستید و این فریادها باعث می شود که به مرور زمان به این باور برسید که لایق عشق، موفقیت و اعتماد به نفس نیستید‌.

هر چه بیشتر به صداهای درون تان گوش دهید آنها قوی تر می شوند. اما این صدا از کجا می آید و چه کسی آن را بوجود آورده است؟ خودتان! سازنده ی این صدا فقط و فقط خودتان هستید. این صدا از تجربه های دردناک کودکی تان با والدین، زورگویی همسالان در مدرسه و یا حتی نتیجه ی یک رابطه ی بد بوجود آمده است.

علل نفرت از خود و خود تخریبی

  • تجربیات دردناک کودکی: تجربه ی بزرگ شدن با والدینی که انتقادگر، سرزنش کننده، سخت گیر، پر استرس و پرخاشگر بوده اند می تواند عامل مهمی در ایجاد احساس خود تخریب گری و تتفر در فرد باشد‌.
  • روابط آسیب زا: همه ی خود تخریب گری ها ناشی از تجربه های کودکی نیست و گاهی رابطه با دیگران در بزرگسالی می تواند منشاء تتفر از خود باشد. روابط نزدیک و یا حتی روابط شغلی با افرادی که شما را کوچک کرده و احساس حقارت را در شما بوجود می آورند می تواند باعث خود تخریب گری و تنفر در افراد شود.‌
  • زورگویی همسالان در مدرسه: کتک خوردن از افراد زورگو در مدرسه می تواند زمینه را برای ایجاد احساس تنفر از خود در بزرگسالی فراهم کند. افرادی که مدام درگیر خاطرات دردناک گذشته هستند خودپنداره و عزت نفس شان آسیب دیده و دچار احساس بی ارزشی در زندگی شان می شوند.
  • رویدادهای تروماتیک: تجربه ی رویدادهای تروماتیک مانند تصادف های شدید رانندگی، مورد آزار و اذیت جنسی و جسمی قرار گرفتن، از دست دادن والدین یا مراقبان اصلی می تواند زمینه ساز نفرت از خود در فرد باشد.
  • داشتن خودپنداره منفی: افرادی که خودپنداره ای منفی از خود دارند، کوچکترین اتفاقات بد زندگی شان را یزرگ نمایی کرده و در واقع اتفافات بد را منعکس کننده ی ذات بد خود می دانند.‌
  • وجود اختلالات روانی: احساس نفرت از خود و خودتخریبگری می تواند ناشی از اختلالات روانی همچون افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیت باشد.

پبامدهای نفرت از خود

  • شما از انجام کارها دست می کشید چون بر این باورید که نتیجه ی کار، خوب نخواهد بود.
  • ممکن است درگیر رفتارهای خودتخریب گرانه مانند مصرف مواد مخدر، پر خوری یا منزوی کردن خود شوید.
  • ممکن است به طور ناخواسته دوستانی را انتخاب کنید که برایتان نامتاسب بوده و از شما سوء استفاده کنند و به اصطلاح دوستانی سمی هستند.
  • عزت نفس و اعتماد به نفس تان کاهش می یابد.
  • قدرت تصمیم گیری ندارید و برای تصمیم گیری در زندگی مدام به دیگران وابسته اید.
  • تمایلات کمال گرایانه دارید و مدام به دنبال بهترین ها هستید.
  • به طور افراطی درباره ی مشکلات و آینده تان نگران هستید.
  • برایتان سخت است که چیزهای خوب را در خود ببینید و وقتی دیگران از شما شکایتی می کنند احساس بسیار بدی نسبت به خود پیدا می کنید.
  • قادر نیستید رویاها و آرزوهایتان را دنبال کنید.
  • به توانایی های خود شک دارید.
  • ممکن است احساس کنید که به هیچ جا تعلق نداشته و از دنیای اطرافتان جدا هستید.

چگونه بر احساس نفرت از خود غلبه‌ کنیم

۱) یک دفتر روزانه تهیه کرده و احساسات و چیزهایی که در طول روز تجربه می کنید را بنویسید. رویدادها و علت هایشان را بررسی کرده و نسبت به علل تنفر و تغییرات الگوی هیجانات خود ذهن آگاه باشید.

۲) با صدای درونی انتقاد گر خود حرف بزنید. اینگونه می توانید محرک ها و هیجانات و افکاری که با رویدادهای بد برانگیخته می شود را شناسایی کنید. از خود بپرسید آیا افکارتان واقع گرایانه است یا خود تخریب گر؟

۳) دلسوزی و همدلی نسبت به خود را تمرین کنید. به دستاوردها و موفقیت هایتان توجه کرده و فقط شکست ها را نبینید و به تفکر سیاه و سفید پایان دهید.

۴) با افراد مثبت نگر وقت بیشتری را بگذارنید و از دوستان سمی و کسانی که احساس حقارت را در شما تشدید می کند دوری کنید. می توانید به گروه ها و انجمن های حمایتی بپیوندید.

۵) مدیتیشن و مراقبه کنید و صدای منفی درونتان را خاموش کنید‌. هرچه بیشتر مراقبه را تمرین کنید بیشتر می توانید ذهن تان را کنترل ‌کنید.

۶) اگر خود را در غلبه بر احساسات خود تخریب گرتان ناتوان می بینید می توانید از یک متخصص بالینی کمک بگیرید.

 

منابع

  • Cuncic Arlin, 2021, ‘I Hate Myself’: 8 Ways to Combat Self-Hatred

https://www.verywellmind.com/i-hate-myself-ways-to-combat-self-hatred-5094676

 

 

 

این مطلب را به دیگران معرفی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *