ما انسانها تأثیرات مربوط به انجام کارهای کوچک و پیشپاافتاده را نادیده میگیریم و گمان میکنیم که برای رسیدن به موفقیت حتماً باید دست به یک اقدام بزرگ زد و یکشبه تغییر و تحولات عظیمی را ایجاد کرد. ترجمه زندگی در این مقاله تأثیر انجام روزانه و مداوم کارهای کوچک را به ما نشان داده و به ما میآموزد که با کنترل تغییر بهوسیله انجام و ثبت اقدامات میتوانیم تغییراتی مؤثر در زندگیمان ایجاد کرده و همچنین با اعمال و انتخابهای کوچک اما پایدار میتوانیم نتایج شگفتانگیزی را در زندگیمان رقم بزنیم.
خیلی از ما انسانها در شرایطی نامناسب، سالها با عذاب و سختی زندگی میکنیم فقط به این دلیل که جسارت و شهامت تغییر کردن را نداریم. همانگونه که در مقاله ابزار هشتم کوچینگ تغییر گفتیم دنیا پر از ابهام، عدم قطعیت و پیچیدگیهاست. درواقع ما نمیتوانیم جلوی اتفاقات و تغییرات را بگیریم و تنها راهی که پیش روی ماست، ارتقای خود برای سازگاری با تغییرات تا رسیدن به یک وضعیت پایدار است.
درواقع ما نباید بگذاریم دنیا با اتفاقاتش ما را غافلگیر کند و باید برای هر تغییری آمادهباشیم. بسیاری از ما بر این باوریم، زمانی که بتوانیم تغییر را در زندگیمان رقم بزنیم قلهی موفقیت را فتح کردهایم! اما شواهد بسیاری نشان دادهاند که این باور درست نیست. تغییر در زندگی ما یکشبه و بهطور اتفاقی رخ نمیدهد و ما با انجام کارهایی ساده و روزانه و به شکلی مداوم و مرتب در یک بازه طولانیمدت میتوانیم بهتدریج به موفقیت دست پیدا کنیم و همین نکته بسیار کوچک است که تفاوت بین آدمهای معمولی را با آدمهای موفق نشان میدهد.
کنترل تغییر به چه معناست؟
بسیاری فکر میکنند که با رخ دادن تغییر، زندگیشان ازاینرو به آن رو میشود درصورتیکه این درست نیست. وقتی تغییر در زندگیمان آغاز میشود کار اصلی ما کنترل تغییر است. کنترل تغییر به این معناست که ما با زیر نظر گرفتن خود و دستاوردهای تغییر میتوانیم میزان پیشرفت خود و میزان تغییر را کنترل کنیم. درواقع کنترل تغییر بهوسیله انجام و ثبت اقدامات انجام میپذیرد؛ مثلا اگر ما تصمیم بگیریم که روزانه تنها ۱٪ به مدت یک سال بهتر شویم، در پایان سال ۳۶٪ بهتر شدهایم. در نظر داشته باشید، شاید هیچ فردی متوجه تغییرات ۱ درصدی ما نشود، اما همه متوجه تغییر 37 درصدی ما میشوند. یکی از روشهایی که به ما در کنترل تغییر، کمک زیادی میکند استفاده از روش اثر مرکب است. کتاب اثر مرکب (The Compound Effect) برگرفته از تجربیات شخصی دارن هاردی (Darren Hardy) است. او سالها جزو سرآمدان صنعت موفقیت و پیشرفت شخصی بوده، صدها هزار دلار را صرف آزمودن ایدهها، منابع و فلسفههای مختلف کرده و در نهایت ماحصل آنها را در این کتاب گنجانده است.
اثر مرکب چیست؟
همهی ما در طول زندگیمان اهداف متفاوتی را مشخص کردهایم، اما چند درصد از ما به هدفهایمان رسیدهایم؟ بهعنوانمثال، فرض کنید از امروز تصمیم گرفتهاید سیگار را از زندگیتان حذف کنید، آیا میتوانید بهطور ناگهانی این کار را انجام دهید؟ پاسخ قطعاً خیر است؛ اما اگر هرروز مقدار بسیار کمی از سیگار مصرفیتان را کم کنید، چطور؟ به این اقدام اثر مرکب میگویند؛ یعنی شما با انجام یک سری اقدامات ساده و کوچک در طول یک بازه زمانی مشخص، توانستهاید به هدف موردنظرتان دست پیدا کنید و این میتواند به معنای کنترل تغییر بهوسیله انجام و ثبت اقدامات در جهت رسیدن به موفقیت باشد.
فرمول اثر مرکب
فرمول اثر مرکب: زمان + عاداتمان +رفتارهایمان + انتخابهایمان = اثر مرکب
مطابق با فرمول بالا، موفقیت در همهچیز به تغییرات و قدمهای کوچک ولی پایدار ختم میشود؛ فرقی هم نمیکند که میخواهید چهکاری انجام دهید.
مثلاً اگر میخواهید پول بیشتری به دست آورید، بهتر است روزانه پول کمتری خرج کنید؛ یا اگر به فکر ایجاد روابط بهتری هستید، بهتر است آغاز از خودتان باشد و با افرادی که ملاقات میکنید مهربانتر باشید و درنهایت اگر بدن سالمتری میخواهید، غذای فست فودی کمتری مصرف کنید.
همانطور که مشاهده میکنید، نیازی به تغییرات عظیم برای رسیدن به اهدافتان نیست. مثلاً نیازی ندارید برای لاغر شدن از رژیمهای سخت غذایی پیروی کنید یا برای اینکه فرم بدنی بهتری داشته باشید به سمت ورزشهای سنگین بروید. در ادامه، فرمول اثر مرکب را برای شما بهطور واضحتری توضیح میدهیم:
۱. انتخابهایمان
اولین جزء اصلی در اثر مرکب، انتخابهای روزانه ما است. چراکه هر آنچه ما در زندگی به آن دست پیدا میکنیم نتیجه انتخابهایمان است. درواقع این تصمیمها و انتخابهای شماست که زندگیتان را تغییر میدهد. میتوانید تصمیم بگیرید امروز تنها یک خط از رمانتان را بنویسید یا غلات متفاوتی را برای صبحانه انتخاب کنید.
۲. رفتارهایمان
دومین جزء در اثر مرکب رفتارهای ما هستند. درست است که انتخابهایمان مهم هستند، اما نمایش آنها در زندگی بهصورت رفتارهایمان خود را نشان میدهند. در نظر داشته باشید که اگر رفتار نادرستی داشته باشیم حتی باوجود انتخاب درست، باز به موفقیت نخواهیم رسید.
پژوهشها نشان دادهاند که روزانه ۴۵ درصد رفتارهای ما بهصورت خودکار هستند. اگر به این عدد توجه کنید، تصمیم میگیرید، رفتارهای منفیتان را قبل از اینکه جزئی از عادت روزانهتان شوند، تغییر دهید.
۳. عادتهایمان
سومین جزء اثر مرکب عادتهای ما هستند که قویترین شاخص انتخابها و رفتارهای ما بهحساب میآیند. این عادتهای روزانه ما هستند که زندگی ما را میسازند و بنابراین نقش مهمی دارند. عادتها، فعالیتهایی هستند که شما در اثر تکرار مداوم آنها بدون فکر کردن انجام میدهید و میتوانند بسیار ساده باشند؛ مانند مسواک زدن قبل از رفتن به رختخواب یا خریدن یک نوع نان برای صبحانه.
همانطور که در مقاله ابزار پنجم کوچینگ تغییر گفتیم، تغییر کردن، ابعاد درونی و بیرونی مختص به خود را داشته و تا زمانی که ما درون خود را تغییر ندهیم و افکار و عادت های ناکارآمدمان را به چالش نکشیم، نمیتوانیم دنیای بیرونمان را عوض کنیم. درواقع تغییر کردن، نیاز به پرورش یک شخصیت جدید دارد. تا زمانی که نتوانیم عادتهای بد قبلی را کنار گذاشته و عادتهای بهتری را جایگزین آنها کنیم نمیتوانیم دنیایمان را تغییر دهیم.
اگر بخواهید در عادتهایتان تغییر ایجاد کنید، باید رفتارهای جدیدی را انتخاب و جایگزین کنید و رفتارهای جدید ممکن است ماهها یا سالها طول بکشند تا به عادت تبدیل شوند. یک ایده در آیین هندو وجود دارد که میگوید برای آنکه آب کثیف درون کاسهای را تغییر دهید کافی است روزانه مقدار کمی آب پاک به آن اضافه کنید.
درواقع این تمثیل میگوید اگر شما عادت نامناسبی دارید که میخواهید آن را عوض کنید کافی است بهصورت جزئی عادتهای کوچک خوبی را شروع کنید. بعد از مدتی میبینید که آن عادت بد محوشده و جای آن، عادتهای مطلوب نشستهاند بیآنکه جنگی رخداده باشد.
بنابراین، جایگزین کردن عادتهای جدید بهجای عادتهای قبلی میتواند یک روش موفقیتآمیز برای تغییر عادتها باشد. پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند یک فرد بین ۱۸ تا ۲۴۵ روز طول میکشد تا عادت خاصی را ایجاد کند و آن را در رفتارش نشان دهد.
۴. زمان
آخرین و مهمترین بخش از ساختن یک عادت و رشد شخصیت، زمان است. زمان یکی از منابع محدودی است که در اختیار انسان قرار دارد. اهمیت اثر مرکب در استفاده بهینه از زمان تا جایی است که بتوانید تغییرات بهتری ایجاد کنید.
قدرت اثر مرکب در زندگی
اکنون میخواهیم قدرت اثر مرکب در زندگی را با مثالی برای شما بازگو کنیم. سه رفیق را که باهم بزرگشدهاند در نظر بگیرید. آنها در همسایگی هم زندگی میکنند و ازنظر احساسی بسیار به هم شبیهاند. درآمد سالانه آنها هم تقریباً یکسان است. هر سه متأهل بوده و از سطح سلامتی معمولی، وزن عادی بهاضافه کمی ترس از چاقی بعد از ازدواج برخوردار هستند.
دوست شمارهی یک جیم نام دارد، او بسیار زحمتکش است. او از زندگی راضی است اما گهگاهی هم گله میکند که چرا هیچچیزی در زندگی او در حال تغییر نیست.
دوست دوم پیتر است. او تغییرات بهظاهر ناپیوسته و مثبتی را در زندگیاش آغاز کرده است. او هرروز فقط ده صفحه از یک کتاب خوب را میخواند و در مسیر رفتوبرگشت به محل کار به یک برنامه آموزشی الهامبخش به مدت ۳۰ دقیقه گوش میدهد. پیتر تغییرات را در زندگی دوست دارد و اهل نقنق کردن نیست. او با خود تصمیم گرفته که روزانه ۱۲۵ کالری کم کند. کار بزرگی نیست، شاید در حد جایگزینی نوشابه با یک بطری آبمعدنی و یا استفاده از سس خردل بهجای مایونز در ساندویچ باشد اما مطمئناً قابلاجرا است. او همچنین شروع به پیادهروی کرد و تصمیم گرفت هرروز یک کیلومتر راه برود. این کارها، کار خیلی بزرگی نبود که نیاز به شجاعت و تلاش داشته باشد و هرکسی میتوانست آنها را انجام دهد. بههرحال پیتر تصمیم میگیرد که به انجام دادن این گزینههای کوچک وفادار بماند.
دوست شماره سه پاتریک است. او اخیراً تلویزیونی با یک صفحهی بزرگ خریده و میتواند تعداد بیشتری از برنامههای موردعلاقهاش را تماشا کند. او تصمیم میگیرد غذاهای جدید را امتحان کند. خوراک گوشت با پنیر و انواع دسرها، غذای موردعلاقهی اوست. علاوه بر آن، او نوشابهها را هفتهای یکبار به رژیم غذایی خود اضافه میکند. هیچچیز غیرمعمولی در کار نبود و پاتریک فقط میخواست کمی خوش باشد.
در پایان ماه پنجم، تفاوت مشهودی بین این سه دوست (جیم و پیتر و پاتریک) دیده نمیشود. پیتر هر شب به خواندن خود ادامه داده و فایل های صوتی الهامبخش را در مسیر رفتوبرگشت از محل کارش گوش میدهد. پاتریک کمتر تلاش میکند و از زندگی لذت میبرد. جیم هم همان کارهای همیشگی را میکند و به زندگی روزمره خود ادامه میدهد.
در پایان ماه دهم، هنوز هم تغییرات چشمگیری در زندگی هیچکدام نمیبینیم. این روند ادامه دارد تا اینکه به ماه هجدهم میرسیم که تغییرات جزئی در ظاهر این سه دوست کمکم قابلمشاهده میشود و در ماه سی و یکم تغییرات شگفتانگیز است. پاتریک چاق است درحالیکه پیتر آراسته و خوشتیب میباشد. با کم کردن روزانه ۱۲۵ کالری، در ماه سی و یکم پیتر توانسته ۱۵ کیلو از وزن خودش کم کند! اما پاتریک حالا ۱۵ کیلو اضافهوزن دارد. پیتر تقریباً هزار ساعت، خواندن کتابهای خوب را برای خود سرمایهگذاری کرده است، به برنامههای سودمندی گوشداده و توانسته، دانش و مهارتهای جدیدی را یاد بگیرد و به رشد و ارتقا برسد. از همه بهتر، زندگی متأهلی او هم رونق گرفته است؛ اما پاتریک از کارش ناراضی است و زندگی متأهلیاش هم در حال سقوط است. سهم جیم در این میان چیست؟ جیم دقیقاً همانجایی قرار دارد که دو سال و نیم پیش قرار داشت، بهجز اینکه او اکنون غمگینتر به نظر میرسد چون احساس یکنواختی او بیشتر شده است.
مثال فوق قدرت اثر مرکب را برای ما روشن کرده و نشان میدهد که هرچند با انجام کارهای کوچک و بهظاهر پیش و پا افتاده نمیتوانیم نتیجهای را مشاهده کنیم؛ اما در درازمدت، انجام همین کارهای بهظاهر ساده، تفاوتها و نتایج بسیار بزرگی را در زندگی ما ایجاد میکنند.
شیوه استفاده از اثر مرکب
- برای اینکه از اثر مرکب در تمام جنبههای زندگیتان (کسبوکار، سلامتی، مالی یا رشد شخصی) استفاده کنید، به سهگام اصلی باید توجه کنید:
۱. اهداف بلندمدتتان را بشکنید
هسته اصلی اثر مرکب حفظ اهداف است. پژوهشگرانی با انجام یکسری تحقیقات متوجه شدند که ۸۳٪ از افراد، اهدافشان را حفظ نمیکنند، ۱۴٪ افراد، اهدافی نانوشته دارند که حفظشان کردهاند و تنها ۳٪ باقیمانده اهدافشان را بر روی کاغذ مینویسند.
مطابق این پژوهشها، ۱۴٪ از افرادی که هدف دارند ولی آنها را بر روی کاغذ ننوشتهاند از ۸۳٪ دیگر، ۱۰ برابر موفقتر هستند و دسته کوچک ۳ درصدی با اهداف نوشتهشده، ۳ برابر بهتر از ۱۴٪ افرادی هستند که اهدافشان را تنها در ذهنشان سپردهاند. نتیجه این تحقیق نشان میدهد، شما با زیر نظر گرفتن اهداف و کنترل تغییر، هرچقدر نسبت به هدفتان رویکرد دقیقتری داشته باشید، موفقتر هستید.
فرض اصلی اثر مرکب، تغییرات کوچک اما مداوم و مرتب است؛ بنابراین تا آنجا که میتوانید اهدافتان را بشکنید تا با قدمهایی قابلدستیابی بتوانید در مسیر رسیدن به آنها گام بردارید.
۲. برنامهای قابلاجرا تنظیم کنید
مهمترین قدم بعد از هدفگذاری، پوشیدن کفشهایتان و خارج شدن از خانه است. بسیاری از افراد به اهدافشان نمیرسند به این دلیل که عملکرد ضعیفی دارند یا با عوامل پیشبینینشده مواجه میشوند.
زمانی که شما به هدفی متعهد میشوید و آن را به وظایفی قابل انجام تقسیم میکنید، باید تمام عواملی که حواس شما را پرت میکنند را حذف کنید. تمامی دوستانتان، رستورانها یا کافههایی که دلتان میخواهد بروید یا موارد دیگر میتوانند منتظرتان بمانند. وقتی این موارد را حذف کردید، از تمامی زمانهایی که اندوخته کردید میتوانید برای رسیدن به اهداف کوچکی که مشخص کردید استفاده کنید.
اما اینجا پایان کار نیست. اگر کارهای انجامشده را موردبررسی قرار ندهید و کنترل تغییر را انجام ندهید از کجا میخواهید بدانید مسیر را درست میروید و تغییرتان مفید و کارآمد است!
۳. دستاوردهایتان را همیشه بررسی کنید
مشاهده آنچه انجام دادهاید به شما انگیزه و احساس خوبی خواهد داد، پس بهتر است که هر هفته دو یا سه مرتبه پیشرفت کارتان را موردبررسی قرار دهید و اگر طبق برنامه پیش میروید، موفقیتهایتان را جشن بگیرید. همیشه یک برنامه منظم برای مقایسه عملکردتان باهدف اصلیتان داشته باشید و سؤالات زیر را از خودتان بپرسید: - آیا مطابق برنامه پیش رفتهام و آنچه را انتظار داشتهام تا الآن به دست آوردهام؟
- آیا راهی وجود دارد کارها را هوشمندانهتر یا متفاوتتر انجام دهم؟
- آیا هنوز مواردی وجود دارد که باعث حواسپرتی من بشود؟
- آیا هدفم همچنان واقعگرایانه است یا باید تغییری در آن ایجاد کنم؟
پرسیدن سؤالات بالا از خودتان بسیار مهم است و مانند چراغ راهی ادامه مسیر را برایتان روشن میکند.
۳ مرحله ی اجرای اثر مرکب
مرحلهی ۱: کنترل تغییر و ارزیابی عملکرد خود
اولین قدم برای کنترل تغییر و اجرای شیوهی اثر مرکب در زندگی، ارزیابی هر آن چیزی است که انجام میدهید. تنها به این وسیله است که میتوانید متوجه شوید در مسیر پیشرفت قرار دارید یا خیر و آیا وظایفی را که تعیین کردهاید انجام دادهاید یا خیر.
سپس، در انتهای هر هفته یا هرماه، کارهایی را که تاکنون انجام دادهاید بررسی کنید. آیا تمامی کارها طبق انتظارتان پیش رفته است؟ اگرنه چه نقاط ضعفی وجود داشته است؟
جهت پیشرفت و الهام گرفتن برای رسیدن به اهدافتان میتوانید افراد موفق را دنبال کنید و بهطور منظم با کنترل تغییر، تغییراتتان را دنبال کنید. یادتان باشد هرچقدر بیشتر بتوانید انجام کارهایتان را به عادت تبدیل کنید، بیشتر به نفعتان است.
ویلیام جیمز درباره انجام عادتها بهصورت خودکار مینویسد: «هرچقدر بیشتر بتوانیم کارهای روزانهمان را بهصورت ناخودآگاه و با کمترین تلاش انجام دهیم، ذهنمان برای انجام کارهای ضروری آزادتر خواهد بود و قدرت بیشتری خواهد داشت.»
مرحلهی ۲: تعیین اهداف معنادار برای زندگی
همانطور که گفتیم، هسته اصلی اثر مرکب هدفگذاری است، اما آیا تمامی اهداف دنبال میشوند؟ بسیاری از افراد سالها یا دههها زندگیشان را صرف رسیدن به اهدافی میکنند که اصلاً اهمیتی ندارد.
داشتن اهداف معنادار شما را به موفقیت و شادی در زندگیتان میرساند؛ اما اهداف معنادار چیست؟ در ادامه ویژگیهای آن را بیان خواهیم کرد:
* هدف بامعنا به زندگی شما در بلندمدت ارزشی را اضافه میکند: این اهداف را هرچقدر بیشتر دنبال کنید، در طول زمان، دستاورد بیشتری برای شما خواهند داشت. آنها باعث رشد و پیشرفت شما میشوند.
* فردی مؤثرتر و بااعتبار بیشتر خواهید بود: تعیین این اهداف از شما فرد بهتری خواهد ساخت. مجبور هستید یاد بگیرید، اصلاح کنید و به نسخه بهتری از فردی که الآن هستید، تبدیل شوید. با دنبال کردن این اهداف، فرد مؤثرتری خواهید بود و روی جهان بیرونتان اثرگذاری بیشتری خواهید داشت.
* زندگیتان مطابق احساسات شما است: وقتی هدفتان با شما همراستا باشد، ازنظر احساسی نیز متوجه میشوید که در مسیر درست قرار دارید. کارهایی که اشکهایتان برای انجامشان جاری میشود نشان میدهند که شما هدفی داشته و این هدف، الهامبخش شما برای عمل کردن است.
مرحلهی ۳: ترک عادتهای نامطلوب و جایگزینی آنها با عادتهای مثبت
اولین گام برای ترک عادتهای نامطلوب کشف محرکها است. به این منظور میتوانید با مراجعه به فهرستی که از عادتهای بد و نامطلوب خود تهیهکردهاید، محرکها را پیدا کنید. در مرحله بعدی شما باید تمامی عوامل محیطی که میتوانند سدی بین شما و رسیدن به اهدافتان باشند را از میان بردارید تا از تحریک شدن برای انجام کار و عادات بد جلوگیری کنید. شما همچنین میتوانید تغییر عادات بد و ناپسند خود را با جایگزین کردن آنها با عادتهای خوب آغاز کنید.
بهتر است برای ترک عادات بد عجله نداشته باشید. عادتهای بدی که در طول زمان و بهمرور ایجادشدهاند برای از بین رفتن به زمان نیاز خواهند داشت. برای از بین بردن عادتهای بد قدیمی و دیرینه خود بهآرامی قدم بردارید. همین مسئله کمک میکند تا در درازمدت بتوانید عادتهای منفی خود را بهطور کامل کنار بگذارید.
سخن پایانی
در پایان، یادتان باشد انتخابهای کوچکی که هرروز انجام میدهید، بر نتایج آینده اثر بسیاری میگذارند. در ابتدا ممکن است تفاوت چندانی احساس نکنید، شش ماه یا حتی یک سال میگذرد و ممکن است همهچیز تقریباً ثابت به نظر برسد؛ اما مشاهده تغییرات پس از دو یا سه سال، شمارا واقعاً شگفتزده خواهد کرد. پس قانون اثر مرکب را جدی بگیرید و با آن زندگیتان را از رکود نجات دهید.
نویسنده مقاله: محبوبه سعیدی راد