وجود تفاوتهای فردی از قوانین طبیعت بوده و هیچگاه دو فرد کاملاً شبیه به هم در دنیا پیدا نخواهد شد. همهی افراد از منظرهای مختلفی با هم تفاوت دارند و در تغییرات زندگی، تفاوتهای فردی را نمیتوان نادیده گرفت. ترجمهی زندگی در این مقاله شما را با چگونگی تفاوتهای فردی و تاثیر آن بر تغییر آشنا میکند. پس با ما همراه باشید.
تاریخچه توجه به تفاوتهای فردی
آگاهی از تفاوتهای فردی میان انسانها، قدمتی شاید به اندازهی خلقت انسان دارد، زيرا انسانهای اوليهای که در غارها و جنگلها زندگی میکردند از وجود تفاوتهای فردی میان انسانها آگاه بوده و بر اساس همین تفاوتهای فردی، تقسيم کار میکردند. مثلاً بعضی افراد، شکارچی و بعضی ديگر هيزم و خوراک تهیه میکردند. موضوع تفاوتهای فردی در ايران باستان و ملل مختلف نيز مطرح بوده است. مثلاً اقوام آريايی ايران بر اساس ویژگیها و تفاوتهای فردی و تواناییهای شان به سه گروه: جنگاوران، برزگران و مغان تقسيم میشدند یا افلاطون، مردم را از لحاظ استعداد به سه گروه طلا، نقره و مس تقسيم میکند يا مولوی با بيانی بسيار ساده، وجود تفاوتهای فردی را اينگونه عنوان میکند:
“هر کسی را بهر کاری ساختند ميل آن را در دلش انداختند”
بنابراين، ملل مختلف در طول تاريخ از وجود تفاوتهای فردی میان انسانها آگاهی داشته و آن را طبقهبندی میکردند، بااینحال، اين نوع تقسيمبندیها دقيق و علمی نبوده و لذا چارهای جز اين نبود که تواناييها را به صورت علمی اندازه بگيرند و تفاوتهای فردی را به دقت تعيين کنند.
در اين راستا، تعدادی از انسانها با نبوغ خود توانستند موجب پيشرفت علم روانشناسی تفاوتهای فردی شوند. در مورد شروع مطالعه علمی تفاوتهای فردی، اختلاف نظر بسياری وجود دارد.
اکثر روانشناسان معتقدند حادثهای که در سال ۱۷۹۶ ميلادی در رصدخانه “گرينويچ” انگلستان اتفاق افتاد، نقطه عطفی در مطالعه علمی تفاوتهای فردی بود. اين رصدخانه، رئيس دانشمندی به نام “مسکلين” و دستياری به نام “کينه بروک” داشت. کينه بروک در رديابی عبور يک ستاره از مقابل عدسی دوربين هميشه مرتکب يک ثانيه خطا میشد و به همين علت نيز اخراج شد. در سال ۱۸۱۶ ميلادی، “بسل”، ستاره شناس آلمانی پس از خواندن اين داستان، به اين فکر افتاد که اين خطا نبايد در اثر سهل انگاری بوده باشد و واقعيت ديگری در پشت پرده است، لذا پیشبینی های خود را با تخمينهای ساير همکارانش مقايسه کرد و همان يک ثانيه تفاوت را ديد. او همچنين متوجه شد که تخمين های افراد در زمانهای مختلف تغيير می کند و پس از بررسیها، معادلهای تحت عنوان معادله شخصی ارائه داد. منظور از معادله شخصی اين بود که ادراک هر فرد در اثر حالات روانی و نگرشهای او تغيير شکل میيابد.
تفاوتهای فردی
تفاوتهای فردی یکی از عوامل بنیادی تاثیرگذار در رشد و تغییر افراد بوده و بررسی تفاوتهای فردی از دیرباز مورد توجه روانشناسان و پژوهشگران فعال در حیطهی روانشناسی تفاوت فردی بوده است.
همانگونه که در مقاله ابزار سوم کوچینگ تغییر نیز گفتیم یکی از مؤلفههای اصلی تغییر در زندگی داشتن ظرفیت برای تغییر است. داشتن ظرفیت تغییر به این معناست که فرد باید دارای یکسری ویژگیهای فردی و روانشناختی لازم باشد تا با کمک آنها بتواند هم تغییر و دگرگونی پیش روی خود را بپذیرد و هم قابلیت و ظرفیت این تغییر را در خود ایجاد کند. در واقع، داشتن ظرفیت برای تغییر کاملاً به تفاوتهای فردی و ویژگیهای شخصیتی افراد مرتبط است.
انواع تفاوتهای فردی
تفاوت هایی که میان افراد وجود دارد از ۲ منظر:
تفاوتهای درونفردی، بینفردی و تفاوتهای درونگروهی، برونگروهی مورد بررسی قرار میگیرد. ترجمه زندگی در این بخش شما را با انواع تفاوتهای فردی آشنا میکند. پس خواندن این مقاله را از دست نداده و با ما بمانید.
۱) تفاوتهای بینفردی و درونفردی:
انسانها از لحاظ ويژگيهای جسمانی و ظاهری مانند قد، وزن و رنگ چشم، رنگ پوست و ویژگیهای روانی و ذهنی از قبيل هوش، شخصيت، خلقوخو و انگیزش، تفاوتهايی با يکديگر دارند. در واقع تفاوتهای میان افراد را در زمينههای مختلف میتوان به وضوح مشاهده کرد و این تفاوتها تأثير بسزايی بر عملکردهای تحصیلی و شغلی آنها دارد.
در واقع هر فردی توانايیهای خاص خود را داشته و بعضی افراد در برخی زمينهها دارای استعدادی بیشتر و در برخی زمينههای ديگر دارای استعدادی متوسط يا ضعيف هستند. به مجموعهی این تفاوت در توانايیها و استعدادهای مختلف يک فرد، تفاوتهای درونفردی گفته میشود. مثلاً ممکن است فردی در زمينه يادگيری زبان انگليسی استعداد خوبی داشته باشد، اما در زمينه يادگيری رياضيات دچار مشکل باشد.
ب) تفاوتهای درونگروهی و بینگروهی
به تفاوت عملکرد افراد در گروههای مختلف، تفاوت بينگروهی میگویند. مثلاً تفاوت میان گروه دختران و پسران و یا تفاوت میان کودکان شهری و روستايی از اين قبيل میباشد.
البته در هر گروه نيز افراد تفاوتهايی با يکديگر دارند که اين نوع تفاوت را تفاوت درونگروهی میگویند. مثلاً تفاوت میان دانشجويان سال اول رشته روانشناسی یا تفاوت میان دختران ۱۵ ساله يا تفاوت میان نوجوانان پسر با يکديگر. این نوع تفاوتها، تفاوتهای درونگروهی به حساب میآیند.
۸ عامل موثر بر تفاوتهای فردی
همانگونه که در بالا هم گفتیم تفاوتهای فردی از اصول طبیعت بوده و هیچ دو فردی کاملاً شبیه به همدیگر پیدا نخواهید کرد. همهی انسانها از منظرهای مختلفی با هم متفاوت بوده و خواهرها و برادرها و حتی دوقلوها هم خصوصیات منحصر به فرد خود را دارند.
عوامل بسیاری در ایجاد تفاوتهای فردی میان افراد موثر هستند که از آن جمله میتوان به هوش، شخصیت، ژنتیک، محیط اشاره کرد. در ادامه به تشریح و بررسی عوامل مذکور میپردازیم:
۱) هوش
هوش از جمله اصطلاحات رايجی است که افراد مختلف آن را به کار می برند و معمولاً استفادههای نادرستی نيز از آن میشود. به همين دليل هنوز تعريفی از هوش ارائه نشده که مورد قبول همهی صاحبنظران باشد، چرا که هوش يک پديده عينی نبوده و جايگاه مشخصی در مغز ندارد و هر فرد برای تعريف آن، به جنبهی خاصی از آن اشاره میکند. مثلاً در زندگی روزمره، معمولاً فردی را با هوش میدانند که در زمینهی تحصیلی و شغلی موفق باشد، توانایی حل مسئله داشته باشد و بتواند به سرعت خود را با شرايط جدید سازگار کند.
هر چند در تمامی اين رفتارها، هوش وجود دارد اما بايد بدانیم که هوش محدود به این چند عمل خاص نیست و در تمامی رفتارهای ما ردپایی از هوش دیده میشود و بهتر است هوش را يک ويژگی کلی و عام بدانیم که در تمام موقعيتها مورد استفاده قرار میگيرد.
روانشناسان هوش را به دو قسمت هوش کلامی و هوش غير کلامی يا عملی تقسيم میکنند. منظور از هوش کلامی، قدرت استفاده از زبان و درک کلام بدون آنکه شخص، اعمالی را انجام دهد میباشد. هوش کلامی شامل مواردی همچون حافظه، استدلال کلامی و تجسم فضایی میباشد . منظور از هوش عملی اين است که شخص، اعمالی را انجام میدهد که نشانگر هوش وی میباشد. مثلاً انجام آزمون هایی مانند تنظيم تصاوير، الحاق قطعات و …
۲- شخصیت
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تفاوتهای فردی میان افراد عامل شخصیت است. بخش مهمی از روانشناسی شخصیت، به ویژگیهای شخصیتی افراد مربوط میشود، ویژگیها و رفتارهایی که مختص هر فرد بوده و فرد با آن ویژگیها شناخته میشود. برخی از این صفات و ویژگیها عبارتند از: برونگرایی و درونگرایی، روان رنجوری و ثبات عاطفی، سازگاری و ناسازگاری، وظیفه شناسی و بی نظم بودن
برون گرایی و درون گرایی
این ویژگی در اشخاص بر مبنای توجه شخص به بیرون از خود و میزان ارتباط با افراد و اجتماع مشخص میشود. اغلب افراد برونگرا، مشکلی در زمینهی حضور در اجتماع و یا سخنرانی در مقابل افراد ندارند، در حالی كه افراد درونگرا از اعتمادبهنفس کمتری برخوردارند و بهطوركلى تنهایی را به حضور در جمع و اجتماع ترجیح میدهند.
روان رنجوری (نوروتیسیزم)- ثبات عاطفی
این ویژگیهای شخصیتی میزان ناپایدار بودن عواطف و یا احساسات فرد را نشان میدهند. تغییرات خلقوخو و یا احساسات منفی، از جمله رفتارهای یک فرد نوروتیک (روان رنجور و یا عصبی) میباشد، فردی که گاهی اوقات میتواند بسيار سرد و تند باشد. اما فردی که ثبات عاطفی دارد، قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود بوده و واکنشهای افراطی به شرایط هیجانی و عاطفی نشان نمیدهد.
سازگاری- ناسازگاری
افراد سازگار، خوشرو، جذاب، پذیرا و انعطاف پذیر بوده و روابط دوستانه و مثبتی با افراد دارند و این در حالی است که افراد ناسازگار، به دنبال بحث و جدل با افراد بوده و در روابطشان خشک و غیرقابل انعطاف هستند.
وظیفه شناسی- بی نظم بودن
افراد وظیفهشناس، افرادی قابلاعتماد و وقتشناس هستند، خط قرمزهایی را برای خود دارند و کارهای خود را سر موقع انجام میدهند. اما افراد نامرتب، معمولا قید و بندی برای انجام کارهایشان ندارند.
۳- ژنتیک
همانگونه که قبلاً هم گفتیم شخصیت هر فرد، نتیجهای از صفات و ویژگیهایی است که الگوهای نسبتاً پایداری از افکار، احساسات و رفتارها را در هر فرد به وجود میآورد. این الگوها معمولاً متفاوت از فرد دیگر بوده و باعث میشود که افراد مختلف به محرکهای مشابه پاسخهای متفاوتی بدهند. یکی از مهمترین عواملی که تاثیر بسیار زیادی بر تفاوتهای فردی و شخصیتی افراد دارد عامل ژنتیک است و بسیاری، منشأ این الگوها و ویژگی های شخصیتی را تأثیر ژنتیک و وراثت میدانند.
همانطور که گفتیم، ژنتیک نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت ما ایفا میکند و پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که ژنتیک در رفتارهای ما تا حدود ۲۰ تا ۶۰ درصد تأثیرگذار است. علاوهبراین، تحقیقات حاکی از آن است که برخی ژنها تاثیری اساسی بر آن سلولهای مغزیای دارند که بیشترین تأثیر را بر شخصیت و رفتار انسان دارند. در واقع، وجود ژنهایی خاص، تأثیرات چشمگیری بر جوامعپذیری، احتمال ابتلا به اضطراب یا افسردگی، خودکنترلی، و سایر ویژگیهای شخصیتی دارند.
با توجه به این پژوهشها میتوانیم بگوییم که ویژگیهای شخصیتی ما ممکن است تحت تأثیر رشد و تکامل در طی بزرگشدن و تجربیات زندگی تغییر کنند اما خلقوخوی اساسی و اصلی ما همواره ثابت میماند. به عبارت دیگر ما نمیتوانیم نقش ژنتیک را در ایجاد ویژگیهای رفتاری و خلقی خود نادیده بگیریم و ژنتیک به عنوان پایه و اساس این ویژگیها در شخصیت ما نقشی اساسی دارد.
۴- وراثت
و اما وراثت، وراثت نیز صفاتی است که از پدر و مادر و از طریق ژن های موجود در کروموزومها به انسان منتقل میشود و شخصیت انسان را میسازد. انسانها در ظاهر چنین میپندارند که هر چه دارند از محیط است. تاثیر محیط در واقع از رحم مادر آغاز شده تا کودکی و مدرسه و بزرگسالی و جامعه ادامه مییابد. پژوهشها نشان دادهاند که بسیاری از ویژگیهای بنیادی شخصیت افراد، در زمان تولد به ارث میرسند و بسیاری از تفاوتهای شخصیتی افراد نتیجهی وجود اختلاف در ژنها و توارث آنهاست.
ظهور علم زیست شناختی مولکولی، باعث کشفیات شگفتانگیزی شده است که بیشک نشان دهنده آن است که ژنها به عنوان عامل اصلی توارث نقشی کلیدی در تمایز هویت یک انسان از انسانی دیگر دارند. بسیاری از تفاوتهای فردی مانند سرشت و خلقوخو و ویژگیهای ظاهری مانند شکل بینی، رنگ پوست، رنگ چشم و بعضی رفتارها مانند: اعتیاد به الکل، تنباکو، مواد مخدر، داروهای خطرناک، خشونت، پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی همگی ریشههای ژنتیکی و ارثی دارند.
۵- محیط
یکی دیگر از عواملی که تاثیری انکارناپذیر بر تفاوتهای فردی دارد عامل محیط است. بسیاری از ویژگیهای شخصیتی افراد در اثر تاثیر عوامل محیطی بر آنها ایجاد میشود و این نحوهی تعامل فرد با محیط اطرافش است که منجر به شکلگیری الگوهای رفتاری و شخصیتی در افراد میشود.
همانگونه که گفتیم عوامل محیطی نقش مهمی در شکلگیری یک رفتار، تغییر رفتار، عقاید، اعتقادات و ویژگیهای شخصیتی افراد دارد. برخی از مهمترین عوامل محیطی که رفتار انسانها را تحت تأثیر قرار میدهند عبارتند از فرهنگ، موقعیت جغرافیایی، جامعه و تحصیلات که در ادامه به تشریح آنها می پردازیم.
– فرهنگ
فرهنگ به عنوان مجموعهای از ارزشهای مشترک، باورهای مرسوم، سنتها و هنجارهای اجتماعی درون یک گروه یا جامعه تعریف میشود. این عناصر، تاثیرگذاری بسیار زیادی بر رفتار و شخصیت افراد دارند. به عبارت دیگر، فرهنگ یکی از قدرتمندترین عوامل تعیینکننده تفاوتهای فردی و ابعاد شخصیتی میان افراد است.
برای مثال، یک فردی که در یک فرهنگ فردگرا بزرگ شده باشد، احتمالاً ارزش زیادی برای استقلال و موفقیت شخصی قائل خواهد بود. به عبارت دیگر، او ممکن است تمایل به تعالی فردی داشته باشد. در مقابل، فردی که در یک فرهنگ جمعگرایانهتر بزرگ شده باشد، ممکن است به هماهنگی اجتماعی توجه بیشتری نشان دهد و نیازهای گروه یا جامعه را بر نیازهای خودش مقدم بداند.
– موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی نیز مانند فرهنگ، تأثیر مهمی بر رفتار انسانها دارد. هر فرد بر اساس موقعیت جغرافیایی خود، با تجربیات، چالشها، فرهنگ و مسائل مختلفی مواجه میشود. مثلاً مطابق با پژوهشی که در آمریکا انجام شد ۱/۵ میلیون نفر در سراسر ایالات متحده بر اساس ویژگیهای شخصیتی خود مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج این پژوهش نشان داد که در سراسر آمریکا، سه منطقه با تفاوتهای شخصیتی معین و متمایز وجود دارند:
۱. دسته اول، که در مناطق شمال غربی و جنوبی آمریکا زندگی میکردند، افرادی خونگرم و پایبند به سنتها و ارزشهای سنتی بودند.
۲. دسته دوم، که در مناطق غربی ایالات متحده سکونت داشتند، افرادی آرام، خلاق و از نظر عاطفی پایدار توصیف شدند.
۳. دسته سوم، که در مناطق شمال شرقی ساکن بودند، افرادی با سطوح بیشتری از استرس، تحریکپذیری یا افسردگی معرفی شدند.
بنابراین، مشخص است که موقعیت جغرافیایی و محل زندگی به وضوح بر شخصیت افراد تأثیرگذار است. این نتایج نشان میدهد که عوامل محیطی میتوانند ویژگیهای شخصیتی افراد را شکل داده و در تفاوتهای شخصیتی میان افراد نقش داشته باشند.
– جامعه
معمولاً در موقعیتهای خاص جغرافیایی و فرهنگی، جوامع کوچکتری به نام “جوامع محلی” شکل میگیرند. این جوامع معمولاً افرادی را شامل میشوند که در یک مکان خاص زندگی کرده و ویژگیها، اهداف یا علایق مشترکی دارند.
تأثیر جوامع محلی ممکن است شامل ایجاد اسطورهها، مذاهب و الگوهای رفتاری خاص در ذهنیت افراد باشد. به عنوان مثال، نظریه “عدم سازماندهی اجتماعی” میگوید که وقتی افراد در یک جامعه محلی با هم زندگی میکنند، ویژگیها و الگوهای جدیدی شکل میگیرند که با ویژگیهای فردی آنها متفاوت هستند.
به عبارت دیگر، فرآیند شکلگیری شخصیت در جوامع محلی تحت تأثیر و تعامل با سایر اعضای جامعه قرار میگیرد و در نتیجه، شخصیت افراد به عنوان یک جزء از این جوامع مشخص میشود. این امر نشان میدهد که ارتباط بین جامعه و شخصیت بسیار پیچیده و متقابل است.
– تحصیلات
یکی دیگر از عوامل محیطی مهم که بر ویژگیهای شخصیتی افراد تاثیر دارد، محیط آموزشی و مدارس است. تحقیقات نشان میدهد که تجربیات افراد در مدرسه و آموزشهایی که در این محیط می بینند میتواند تأثیر بسیار زیادی بر شخصیت افراد داشته باشد.
برای مثال، دانشآموزی که در مدرسه به مطالعه و انجام تکالیف خود اولویت میدهد، احتمالاً در نتیجه این تجربه، ارتقاء اخلاقی مثل وجدان کاری را تجربه کرده و از خود مراقبت بیشتری دارد.
در مقابل، دانشآموزی که در محیط مدرسهاش با استرس و فشارهای زیادی روبهرو میشود، احتمال بیشتری دارد که دچار مشکلات روانی و اختلالات روانی شود.
بنابراین، محیط آموزشی و تجربیات مدرسه میتوانند بهطور مستقیم بر رشد و شکلگیری شخصیت افراد تاثیر داشته باشند.
برای تغییر باید به تفاوت های فردی توجهی ویژه کنیم!
یکی از مهمترین مواردی که در رویارویی با تغییرات زندگی باید به آن توجه کنیم، توجه به تفاوتهای فردی است. چرا که این تفاوتهای فردی و شخصیتی میان انسانهاست که نوع برخورد آنها با تغییرات زندگی را تعیین میکند.
همانگونه که در مقالهی ابزار پنجم کوچینگ تغییر نیز گفتیم در واقع هر برنامهی اجرایی برای تغییر باید بر اساس نیازها و تفاوتهای فردی افراد به اجرا درآید و ما نمیتوانیم یک نسخهی جنرال و یکسان برای تغییر را برای هر فردی تجویز کنیم چرا که همانگونه که قبلاً هم گفتیم انسانها با هم متفاوت بوده و در برابر یک محرک ثابت واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
توجه به تفاوت های فردی یعنی: خودت را با کسی مقایسه نکن!
زمانیکه خودکمبینی و عدم اعتمادبهنفس در ما وجود داشته باشد، گرایش به مقایسه خود با دیگران به طور طبیعی در ما شکل میگیرد و روزبهروز قویتر میشود. بسیاری از افرادی که دائماً درگیر مقایسه خود با دیگران هستند لزوماً افراد شکستخورده و ناموفقی نیستند اما به خاطر عدم اعتماد و اطمینان کافی نسبت به خود و انتخابهایشان نمیتوانند موفقیتهای خود را در تغییر شرایط ببیند و دائماً فکر میکنند که دیگران بهتر از آنها عمل میکنند.
بهتر است دست از مقایسهی خود با دیگران بردارید و به جای آن، خود را با دیروز خود مقایسه کنید. مثلاً اگر امروز یک وزنه ۱۵۰ کیلویی را بلند میکنید و دوستانتان وزنههای ۱۷۰ ، ۱۸۰ یا ۱۹۰ کیلویی را بلند میکنند، شما نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چرا که شما با کمی تمرین، ماه بعد میتوانید وزنه ۱۶۰ کیلویی را بلند کنید و این یعنی شما از خود قبلیتان به خود تغییر یافته تان مبدل شدهاید و وقتی به شکل اتومات وزنههای ۱۷۰ و ۱۸۰ را بلند میکنید از دوستانتان جلو میزنید و در مسیر تغییر و پیشرفت قرار میگیرید.
کلام آخر
در پایان بد نیست به این نکته نیز اشاره کنیم که مکانیزم مغز و ذهن ما به گونهای است که مدام در برابر تغییر مقاومت میکند و با یورش افکار مقایسهی خود با دیگران به مغز، ذهن میخواهد به طور مداوم ما را تضعیف کرده و گول بزند که تغییرات امکانپذیر نیست و بدینگونه سعی میکند ما را از تغییرات مفید و سازنده در زندگی دور کند. پس برای تغییر، بهتر است خودمان را با تمام تفاوتها و ویژگیهای فردی که داریم بپذیریم و خود را با خود دیروزمان مقایسه کنیم نه با دیگران!
نویسنده: محبوبه سعیدی راد