اهمال کاری
تا به حال شده تصمیم هایی در زندگی تان بگیرید و آن را به شنبه، هفته دیگر و ماه دیگر موکول کنید و در نهایت هیچوقت آن تصمیم را عملی نکنید؟ اهمال کاری، تعلل یا به فردا افکندن کارها که در فارسی به آن مسامحه نیز می گویند تجربه ای انسانی بوده و همه انسان ها در زندگی شان ممکن است دچار آن بشوند. اهمال کاری را می توان به تاخیر انداختن آگاهانه شروع کارها یا تمام نکردن آنها دانست که در آن فرد با علم به پیامدهای منفی به تاخیر انداختنش همچنان آن را ادامه می دهد. افراد اهمال کار معمولاً با آگاهی از اینکه انجام کاری برایشان مفید و ثمربخش است انجام آن را به تعویق می اندازند. آنها به این امر آگاهند که اگر آن کار را در زمان مشخص خود انجام ندهند قطعاً تبعات، زیان ها و خسارت های زیادی را متحمل می شوند اما همچنان با انجام فعالیت های غیرمرتبط، انجام کار اصلی را به تعویق می اندازند.
افراد اهمال کار چه ویژگی هایی دارند؟
۱) رفتار وقت کشی و اتلاف وقت در آنها دیده می شود.
۲) آنها همیشه خود را غرق در مسئولیت ها می بینند.
۳) آنها خود را در رسیدن به اهداف شان ناتوان می دانند.
۴) آنها معمولاً کارها را با سرعت زیاد و به اصطلاح در دقیقه ۹۰ و با عجله انجام می دهند.
۵) آنها معمولاً غرق در خیالپردازی و آرزو به جای انجام واقعی کارها هستتد.
۶) آنها فاقد برنامه ریزی در زندگی شان هستند.
۷) آنها معمولاً عزت نفس پایینی دارند و در اعماق وجودشان احساس ناتوانی می کنند.
انواع اهمال کاری
لیندا ساپادین و جک مگوآیر در کتابشان با عنوان “این، درباره ی زمان است” شش نوع اهمال کاری را مطرح کرده اند. سه دسته ی اول اهمال گرانی هستند که به خاطر داشتن اضطراب، از انجام کارها سرباز می زنند که شامل سه دسته ی زیر هستند:
۱) اهمال گران مضطرب: اهمال گران مضطرب کارها و امور مهم را به انجام نمی رساندند چون معتقدند قادر به انجام آن کارها نیستند. آنها از اینکه موفق نشوند می ترسند و وقتی به شکست فکر می کنند دچار اضطراب می شوند، بنابراین بهتر می بینند آن کارها را شروع نکنند چون وجود هیجانات منفی مرتبط با شکست را نمی توانند تحمل کنند. استدلال آنها این است: اگر کار را شروع کنم شکستم قطعی و ضمانت شده خواهد بود. باور کلیدی و زیربنایی مرتبط با اهمال گران مضطرب این است که من قادر نخواهم بود زیرا…
۲) اهمال گران کمال گرا
اهمال کاران کمال گرا همانند اهمال گران مضطرب کار را شروع نمی کنند زیرا از شکست می ترسند اما برای آنان شکست به معنای انجام ندادن کار به شکلی کامل و بدون نقص است. باور اصلی و زیربنایی اهمال گران کمال گرا این است: اگر کار را به بهترین شکل ممکنش انجام ندهم شکست خورده ام… نمونه ی بارز این افراد کسانی هستند که منتظرند تا کارشان را در یک موقعیت
بسیار عالی شروع کنند و این در حالیست که دنیا معمولاً آشفته و بهم ریخته بوده و این موقعیت عالی به ندرت وجود خواهد داشت. غالباً دیده می شود کارآفرینان موفق کارشان را در موقعیت هایی که مناسب نیست آغاز کرده و به مرور برای از بین بردن نواقص کار خود برنامه ریزی می کنند. ریچارد برنسون در زندگی نامه اش می نویسد وقتی کسی فرصت شگفت انگیزی را به شما پیشنهاد می دهد و شما نمی دانید که چگونه باید آن را به انجام برسانید “بگویید بله” و بعداً یاد بگیرید که آن را چگونه انجام دهید!
۳) اهمال گران مبالغه گر/افراط گرا
نوع سوم از اهمال گران آنهایی هستند که خود را ملزم به انجام کارهای زیادی می کنند در حالی که در انجام کارهای مهمی که باید سر موعد انجام شود شکست می خورند. باور اصلی و زیربنایی این نوع اهمال گران این است: “اگر همه ی کارها را به سرانجام نرسانم به حد کافی مفید و خوب نیستم…”. در این گونه افراد ترس افراطی از زندگی نکردن مطابق با استانداردهای ممکن یا استانداردهای خیالی دیگران وجود دارد و این ترس باعث می شود آنها وظایف زیادی را به عهده بگیرند اما از انجام کامل وظایف اصلی و مهم بازبمانند.
سه دسته ی دوم از اهمال گران کسانی هستند که تحمل کردن ناامیدی در آنها پایین بوده و بر این باورند که با ناامیدی های دنیا و جنبه های ملال آور کارها نمی توان مقابله کرد و همین باعث ناامیدی، خستگی و خشم آنها می شود.
۴) اهمال گران بحران ساز: اهمال گران بحران ساز معتقدند برای داشتن انگیزه جهت انجام کارها باید آن استرس و فشاری که تا دقیقه آخر انجام یک کار به طور طبیعی وجود دارد را داشت تا بتوان کارها را به نحو احسنت انجام داد و بدون آن استرس و فشار نمیتوان کارها را به بهترین شکل انجام داد. این نوع اهمال گران در واقع نیاز به فشار و استرس دارند تا بتوانند خستگی و ملالت شان را از بین ببرند.
۵) اهمال گران رویاپرداز: نوع پنجم اهمال گران رویاپرداز هستند. آنها فکر نمی کنند که باید سخت کار کنند تا به چیزی که می خواهند برسند بلکه فکر می کنند که همه چیز را بدون زحمت و تلاش به دست می آید. همه ی ما رویاپردازان را در اطراف مان دیده ایم، افرادی با ایده های بزرگ و اقداماتی جزئی و کوچک! آنها بر این باورند که بعضی کارها آنها را خسته و ناامید می کند بنابراین فکر می کنند “من نباید سخت کار کنم تا رویاهایم را تحقق بخشم…!”
۶) اهمال گران ستیزه جو: تصور کنید رئیس تان یک کار خسته کننده و احمقانه را به شما سپرده است و شما فکر می کنید این کار بی ارزش بوده و از این بابت عصبانی و حتی خشمگین هستید بنابراین انجام آنرا به تاخیر انداخته و انجام آن را به بعد از انجام کارهای مهم تر موکول می کنید. چیزی که فراموش کرده اید این است که باید آن کار را انجام دهید چون رئیس تان آنرا می خواهد. باور اصلی و زیربنایی احساس ناامیدی و تمرد و سرکشی اهمال گران ستیزه جو، خشم است و پشت این خشم این باور وجود دارد: “من نمی خواهم این کار را انجام دهم!!”
آیا اهمال کاری همان تنبلی است؟
برخی روان شناسان میان اهمال کاری و تنبلی تفاوت قایل می شوند. آنها معتقدند فرد تنبل نسبت به انجام کار علاقه و تمایلی ندارد و به همین خاطر آن را به تعویق می اندازد و این در حالیست که در فرد اهمال کار علاقه به انجام کار وجود دارد اما با مشغول کردن خود به کارهای کوچکو بی اهمیت، انجام کارهای مهم را به تعویق می اندازد.
راهکارهای غلبه بر اهمال کاری
- کاری را فقط برای چند دقیقه انجام بده: یکی از راههای غلبه بر اهمال کاری بهکارگرفتن اثر زایگارنیک است. مطابق با این اثر از زمانی که کاری را شروع می کنید تا زمانی که آن کار تمام شود مغزتان هوشیار باقی می ماند. پس قدم اول را بردارید. مهم نیست قدم تان کوچک باشد یا بزرگ. وقتی کار خود را آغاز می کنید اما آن را به پایان نمی رسانید، مدام به آن فکر میکنید تا در آخر آن را تمام کنید. ممکن است تمام کار را به یکباره انجام ندهید، اما هر قدم کوچکی که برمیدارید شما را به هدف نهایی نزدیکتر میکند. این دیدگاه نه تنها به شما برای اتمام کار انگیزه می دهد بلکه میتواند به احساس کمال در شما منجر شود. هنگامی که سرانجام کار را به پایان میرسانید قادر خواهید بود در جای دیگر انرژیهای ذهنی خود را به کار بگیرید.
- در ابتدا، کارهای سخت را انجام دهید: انجام کار سخت در ابتدا و هنگامی که مغزتان هنوز تازه و سرحال است به این معنی است که احتمال کمی وجود دارد شما به خاطر اهمال کاری از آن کار دست بکشید. چرا که کارهای سخت نیاز به انرژی و تمرکز بیشتری دارند. با توجه به ریتم شبانه روزی بدن مشخص شده که ساعت ۱۰صبح بهترین زمان برای انجام کارهای سخت است و دلیلش هم این است که مغزمان ییشترین سطح هوشیاری را در آن زمان نشان می دهد.
- به توانایی های خود ایمان داشته و خود-تنظیمی را در خود بهبود ببخشید: خود تنظیمی، توانایی انتخاب راهبردها در طول انجام یک کار است و اهمال کاری در واقع نوعی شکست در خود تنظیمی به حساب می آید. برای غلبه بر اهمال کاری می توانید خود تنظیمی و باورهایی که راجع به خودتان دارید را بهبود ببخشید.
- محیط اطراف تان را کنترل کنید: با کنترل محیط اطرافتان اجازه نمی دهید که آن محیط شما را کنترل کند. کنترل کردن محیط اطراف به این معنی است که تمام چیزهایی که در محیط وجود دارند که حواستان را پرت می کنند از محیط حذف کنید و شرایطی را فراهم کنید که چیزی حواستان را پرت نکند. مثلاً طی پژوهشی مشخص شد حضور تلفن همراه روی میز کار تا ۲۰ درصد احتمال اهمال کاری را در افراد افزایش می دهد.
- برای کارهایتان ضرب الاجل های کوتاه بگذارید و اینگونه خود را ملزم به انجام آن کار در زمان های مشخص کنید. می توانید کارهای بزرگ را به کارهای کوچکتر تقسیم کرده و برای هر بخش کوچک یک ضرب الاجل بگذارید و اینگونه فشار ناشی از آن کار را کمتر کنید.
- نه گفتن را یاد بگیرید: اگر سرتان شلوغ است و نمی توانید کار جدیدی را بپذیرید جرات نه گفتن به کارفرمایتان را داشته باشید نه اینکه بعد از پذیرش کار با اهمال کاری مخالفت تان را نشان دهید.