مهمترین مرحله برای رسیدن به تغییرات بزرگ در زندگی آمادگی برای تغییر است و یکی از مواردی که در این زمینه کمک بزرگی به ایجاد تغییر می کند تغییر مغز و ذهن است. ترجمه زندگی در این مقاله شما را با چگونگی تغییر مغز و ذهن و نحوه ی آمادگی برای تغییر آشنا می کند پس خواندن این مقاله را از دست ندهید و با ما بمانید.
همانگونه که در مقاله ابزار سوم کوچینگ تغییر نیز گفتیم انسانها همیشه از تغییر میترسند چون نمیتوانند نتیجه تغییر را پیشبینی کنند و این عدم امکان پیشبینی نتیجه، باعث میشود همواره بخواهند در همان وضعیت قبلی و بدون دگرگونی باقی بمانند. وقتی صحبت از تغییر رفتارها، باورها، عادات و پاسخهای هیجانی می شود بسیاری از افراد از تغییر خود ناامید بوده و آن را امری محال میدانند. این افراد در واقع درک درستی از چگونگی ایجاد تغییر نداشته و نمیدانند که مهمترین چیزی که برای تغییر باید به آن توجه کنند آمادگی برای تغییر است.
آمادگی برای تغییر به چه معناست؟
تمام تغییرهای زندگی ما با یک تصمیم آغاز میشود. اما قبل از اینکه بخواهیم برای شروعِ یک تغییرِ بزرگ تصمیم بگیریم، ابتدا لازم است بدانیم که اصلاً برای این تغییر آماده هستیم یا خیر؟
آمادگی برای تغییر به این معناست که ما بتوانیم ذهن، روان و مغزمان را در جهت تغییر موردنظر به حرکت بیاندازیم و خود را در جهت آن تغییر همسو سازیم. در ادامه به تشریح چگونگی آمادگی ذهن، مغز و روان برای شروع تغییر میپردازیم، پس با ما همراه باشید.
آمادگی برای تغییر با تغییر ذهن، افکار و باورها
وقتی ما تصمیم به تغییر میگیریم باید بتوانیم از لاک قدیمی خود خارج شویم و این امر محقق نمیشود مگر با تغییر افکار و باورها. همانگونه که آلبرت انیشتین میگوید: “جهانی که ما ساختهایم، فرآیند تفکر ما است. بدون تغییر تفکر، نمیتوان جهان را تغییر داد”
تجربه بارها نشان داده است که تغییر، یک پروسه و فرآیند بوده و یکشبه اتفاق نمیافتد و برای تغییر باید آمادگی خود را توسعه داده و در ذهن خود، تواناییهایمان برای تغییر را شناسایی کنیم. افرادی که ذهنشان در برابر تغییرات مقاومت میکند، احتمالاً ترجیح میدهند کارها را از همان روش همیشگی و قبلی انجام دهند. آنها میگویند میخواهند سیگار یا مواد مخدر را ترک کنند، شغل دیگری پیدا کنند یا وزن کم کنند، اما سر سوزنی حاضر نیستند بر تغییر افکار و باورهای خود کار کنند.
همانگونه که گفتیم باورهای ما میتوانند مثبت و یا منفی باشند و اثرات مختلفی بر زندگی ما بگذارند. باورهای مثبت را میتوان بسط و گسترش داد ولی باورهای منفی باید تغییر کنند و باورهای مثبت جدیدی جایگزین آنها گردند. این تغییر ممکن است زمانبر باشد و شاید در طول مسیر کار سختی در پیش داشته باشید. بههرحال مهمترین اصل برای تغییر باورها، تلاش مکرر و تسلیم نشدن است.
آمادگی برای تغییر با تغییر مغز
همانگونه که در مقاله چهارمین مهارت کوچینگ تغییر، یعنی افزایش تدریجی فشار برای تغییر نیز گفتیم مغز ما دائماً توسط تجربههایمان تغییر کرده و اکثر انسانها امروز نسبت به ۲۰ سال پیش رفتارها و افکار بسیار متفاوتی دارند.
پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند درحالیکه همه ما آمادگیهای ژنتیکی بسیاری داریم اما مغز ما انسانها بهطور شگرفی میتواند تغییر کند. درواقع، ترمیمپذیری سلولهای مغزی یک شیوه ظریف و علمی است که نشان میدهد ما قربانی ژنها یا راههای عصبی قبلی و عادات گذشته خود نیستیم، بلکه مبدع و خالق وضعیت روانی خود هستیم.
وجود این باور نادرست که ما همانند نوشته روی سنگ، ثابت و یا تغییرناپذیریم، میتواند افراد را از تلاش برای تغییر بازدارد و مسئولیتپذیری برای تغییر را از آنها دور کند.
مکانیزم تغییر مغز چگونه است؟
مغز ما از بیلیونها نورون ساخته شده است و این نورونها باهم پیوند و ارتباط داشته و برای مخابره اطلاعات، راههای جدیدی را میسازند. ما در پاسخ به تعاملات ناشی از تجارب روزانه و از طریق شکلگیری پیوندهای نورونی چیزهای زیادی را میآموزیم. مثلاً برای یادگیری رانندگی اتومبیل، باید رابطه میان دیدن چراغقرمز راهنمایی و فشار دادن پدال ترمز را یاد بگیریم و بدین گونه یکراه عصبی یا جاده نورونی جدید در مغز شکل میگیرد. ما هر بار که در پشت چراغقرمز پای خود را روی پدال ترمز میگذاریم، این راه عصبی یا نورونی را تقویت میکنیم. همانطور که در علم عصبشناسی نیز گفتهشده «نورونهایی که باهم شلیک میکنند، باهم پیوند برقرار کرده و یکرشته عصبی را شکل میدهند». درواقع هرچه بیشتر کاری را انجام دهیم، راه عصبی مربوط به آن را بیشتر تقویت میکنیم و مهارت در آن کار آسانتر میشود تا جایی که پاسخ رفتاری ما میتواند تقریباً خودکار شود.
مغز ما همچنین میتواند، راههای عصبی قدیمی را هَرَس کند تا پیوندهای از پیش تشکیلشده را خاموش یا از بین ببرد. بهعنوانمثال اگر شما به مکان جدیدی نقلمکان کنید، مسیر رفتن به خانه جدید را یاد میگیرید و رفتن از مسیر قبلی را فراموش میکنید. تا چند هفته بعد از اسبابکشی و نقلمکان شاید متوجه شده باشید که گاهی که مشغول و مجذوب کار دیگری بودهاید، بهطور ناخواسته به سمت خیابان منزل قدیمی رانندگی کردهاید. چراکه راه عصبی خودکارتان کار را در دست گرفته است.
خوشبختانه با خودداری کردن از جهتها و مسیرهای قدیمی و تمرین رانندگی از جاده و مسیر جدید خانه کنونی، میتوانید راه عصبی یا جاده نورونی جدید را تقویت و راه عصبی قدیمی را تضعیف کنید.
مغز ما در فرآیند یادگیری و انجام مهارتهای احساسی و هیجانی نیز همانند مهارتهای جسمانی (مثل رانندگی) راههای عصبی خاص خود را تشکیل میدهد. پاسخهای هیجانی شما به تجارب روزانهتان محصول و نتیجهی راههای عصبی هستند که طی سالهای متمادی ایجادشدهاند. اگرچه ژنهای ما بر خلقوخوی ما اثر و نفوذ دارند، ولی پژوهشها نشان میدهند که محیط و ذهن ما میتوانند بهطور فیزیکی مغز ما را تغییر دهد و بهواسطه این تغییر، پاسخهای هیجانی ما به رویدادها نیز تغییر میکند و این به این معنی است که مغز ما میتواند مهارتهایی همچون شادکامی، شکیبایی، تحمل، شفقت ورزی، مهربانی و گذشت را یاد بگیرد و در مقابل، احساساتی مانند اضطراب، استرس، ترس یا خشم را کاهش داده یا تعدیل کند.
۷ نکته ضروری که در آمادگی برای تغییر باید به آن توجه کنیم:
در ادامه به ۷ نکتهی مهم اشاره میکنیم که به شما برای آماده شدن برای تغییر کمک میکنند.
۱. آیا میتوانید به هدف برسید؟
از خود بپرسید که آیا میتوانید به هدف مرتبط با تغییر زندگی خود برسید یا خیر. اگر حتی اندکی به خود شک دارید، احتمالاً موفق نخواهید شد. افکار شما زندگی شما را هدایت میکنند، بنابراین قبل از تغییر باید مطمئن باشید که میتوانید به هدف خود برسید.
به نحوه صحبت خود در مورد موقعیت نیز توجه کنید. استفاده از کلماتی مانند “ایکاش این موقعیت خوب باشد…” به این معنی است که امکانپذیر نیست. با این فکر، نمیتوانید آن آرزو را محقق کنید.
بااینحال، گفتن جملاتی مانند “این موقعیت خوب است” نشان میدهد که شما باور دارید که دستیافتنی است. هیچ محدودیتی برای کارهایی که میتوانید با طرز فکر درست انجام دهید وجود ندارد، اما ابتدا باید به خودتان ایمان داشته باشید.
هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه آیا میتوانید به هدفی برسید، ایمان به خود تنها چیزی نیست که باید در نظر بگیرید. شما همچنین باید به استعدادها و فداکاری خود نیز توجه داشته باشید. همچنین، در کنار اشتیاق باید مهارتهای لازم را نیز داشته باشید و برای انجام کارهای سخت آماده باشید.
ممکن است عاشق انجام کاری باشید، اما استعداد لازم برای تبدیل آن به شغل خود را نداشته باشید. درحالیکه میتوانید مجموعه مهارتهای خود را توسعه دهید، باید چیزی هم داشته باشید که شمارا در این زمینه متمایز کند. هرکسی نقاط قوت متفاوتی دارد، پس وقتی صحبت از تغییر میشود، نقاط قوت خود را دقیقتر از همیشه در نظر بگیرید.
۲. آیا میتوانید فرآیند تغییر را آزمایش کنید؟
قبل از ایجاد یک تغییر قابلتوجه در زندگی، باید تعیین کنید که آیا میتوانید در درازمدت تغییر موردنظر را حفظ کنید یا خیر. بهتر است قبل از ایجاد تغییرات بزرگ، با قدمهای کوچک شروع کنید تا ببینید که آیا میتوانید آنها را حفظ کنید یا خیر. مهم نیست که قدمهای شما چقدر کوچک هستند، مهم این است که این روش، روشی هدفمند برای آزمایش فرآیند است.
وقتی بر گامهای کوچکی که برداشتهاید استوار میشوید، این، نشان میدهد که تغییر میتواند کارساز باشد. درواقع، برداشتن همین گامهای کوچک نشان میدهد که آنچه را برای تغییر به آن نیاز دارید در دسترستان است. بههرحال اگر نتوانستید قدمهای کوچک را بردارید بدانید که آمادهی آزمایش این فرآیند نیستید و بنابراین ایجاد یک تغییر قابلتوجه و بزرگ برای شما مضر خواهد بود.
شما نمیخواهید تغییری پیش از موعد را ایجاد کنید و بعد از آن متوجه شوید که تغییر موردنظر برای شما کار نمیکند. وقتی مسیر خود را تغییر دادهاید، گاهی اوقات بازگشت به عقب سخت است. بنابراین آن را امتحان کنید و مطمئن شوید که میتوانید موفق شوید.
۳. آیا این تغییر، آشنا و درعینحال بکر و ابتکاری است؟
داشتن ترکیبی متعادل از آشنایی و ابتکار برای موفقیت در تغییر برای شما ضروری است. چسبیدن به چیزهای آشنا به شما کمک میکند که در فرآیند تغییر احساس امنیت بیشتری کنید.
یادتان باشد اگر در تغییرتان ابتکاری نباشد، رشد زیادی نخواهید داشت. شما برای تغییرتان به ابتکار و حداقل کمی آشنایی نیاز دارید تا در مسیر جدیدی هدایت شوید. وقتی در این مسیر شگفتیها و لذتها را تجربه میکنید، میدانید که تعادل خوبی میان ابتکار و آشنایی پیداکردهاید.
پژوهشها نشان دادهاند که یادگیری چیزهای جدید بر اساس آنچه قبلاً میدانستید آسانتر است. ابتکار درواقع مغز شمارا به رشد کردن تحریک میکند و راحتی و سهل بودن چیزهای آشنا به شما اعتمادبهنفس و جسارت برای ادامه دادن میدهد.
۴. آیا تغییر موردنظر با هویت شما مطابقت دارد؟
یک تغییر بزرگ و بنیادی مستلزم سازگاری و انعطافپذیری است، اما بااینحال، بازهم باید به آنچه هستید و هویتی که دارید وفادار بمانید. کشف امکانات جدیدی که ربطی به هویت شما ندارند و میتوانند مانع پیشرفت شما شوند، هیجانانگیز است. تغییر موردنظر باید با هویت شما مطابقت داشته باشد اما همچنان به شما اجازه رشد دهد. شما برای تغییر کردن باید از منطقه امن خود خارج شوید و درعینحال به هویت خود و آنچه هستید وفادار بمانید.
همانطور که هویت خود را در نظر میگیرید، به افرادی که اکنون شمارا دوست دارند همفکر کنید. درحالیکه آنها میخواهند شما را خوب و خوشبخت ببینند، از شما میخواهند که به خودتان و هویتتان هم وفادار بمانید. در نظر بگیرید که این تغییر چگونه بر نزدیکترین افراد به شما تأثیر میگذارد، چراکه زندگی شما با نزدیکانتان درهمتنیده است.
۵. آیا تغییر موردنظر ارزش هزینه و تلاش کردن را دارد؟
یک تغییر بزرگ در زندگی هم پاداش و هم هزینه در پی خواهد داشت. این هزینه، چه این مادی و ملموس باشد چه معنوی و احساسی، باید در نظر بگیرید که آیا پاداش نهایی این تغییر ارزش تن دادن به آن را دارد یا خیر. اگر پاداش نهایی در ابتدا بیارزشتر از هزینه به نظر برسد، میبینید که آیا راهی وجود دارد که بتوانید نتیجه را تغییر دهید یا خیر.
وقتی قبل از شروع تغییر، پاداش و هزینه را باهم مقایسه میکنید ممکن است بتوانید آنها را باهم هماهنگ کنید اما اگر در این تغییر درگیر امور مالی شوید، باید اطمینان حاصل کنید که میتوانید از عهده تغییر برآمده و هزینههای بلندمدت را تأمین کنید. بااینحال، اگر نمیتوانید آن را بپردازید و به زندگی خود ادامه دهید، یا باید از تغییر اجتناب کنید یا به هر نحوی که شده هزینههای خود را کاهش دهید.
مثلاً اگر میخواهید شغل خود را تغییر دهید، جنبههای دیگری ازجمله بیمه درمانی را باید در نظر بگیرید. اگر کارفرمای فعلی شما یک طرح بیمه ارائه میدهد، باید قبل از تغییر شغل، هزینه پرداخت حق بیمه از جیب خود را در نظر بگیرید.
۶. آیا تغییر موردنظر باارزشهای شما همسو است؟
یادتان نرود که اگر در مسیر تغییر موردنظر بهنظام ارزشی خود پایبند نباشید، هرگز احساس رضایت نخواهید داشت. شاید از بیرون اینگونه به نظر برسد که زندگی خوبی دارید، اما همیشه احساس خواهید کرد که در حال کوتاهی کردن هستید. برای جلوگیری از این احساس بهتر است به این امر فکر کنید که آیا این تغییر باارزشهای شما همسو است یا خیر.
بااینحال، ممکن است تعیین اینکه آیا این تغییر باارزشهای شما مطابقت دارد یا خیر، پیچیده باشد. چیزهایی که به آنها اعتقاددارید همیشه ساده نیستند، بنابراین باید به این سال فکر کنید. حتی اگر ارزشهای شما ازنظر اجتماعی پذیرفتهنشده باشند، باید از آنها پیروی کنید، در غیر این صورت احساس میکنید که یک شیاد هستید.
فهرستی از چیزهایی که نمیتوانید بپذیرید تهیه کنید. سپس فهرستی از چیزهایی که بدون آنها نمیتوانید زندگی کنید تهیه کنید. از طریق این فهرست، برخی از ارزشهای عمیقتر خود را که فوراً به ذهنتان نمیآیند را میتوانید پیدا کنید.
۷. انگیزهی شما از تغییر موردنظر چیست؟
قبل از ایجاد یک تغییر مهم، باید دلیل کاری را که انجام میدهید، پیدا کنید. به این فکر کنید که چه چیزی برای این تغییر به شما انگیزه میدهد و چرا میخواهید این کار را انجام دهید. فهمیدن پاسخ این «چرا» میتواند به شما کمک کند تا تغییری ایجاد کنید که برای زندگی شما معنادار و مفید باشد.
اگر پاسخ «چرای» شما فرار از موقعیتی است که ازنظر احساسی بر شانههایتان سنگینی میکند، میتوانید مزایا و معایب آن را بسنجید. بعلاوه این امر به شما کمک میکند موقعیت بهتری را در جای دیگری پیدا کنید.
هنگامیکه انگیزه خود را برای خواستن تغییر تعیین کردید، میتوانید ببینید که آیا تغییر موردنظر ارزش آن را دارد که به آنتن دهید یا خیر.
کلام آخر
در پایان یادتان باشد که آمادگی برای تغییر مهمترین مرحله در فرآیند تغییر بوده و بسیاری از تغییرات به خاطر عدم آمادگی ما با موفقیت پیش نرفتهاند و یکی از مهمترین ابزارها که به آمادگی ما کمک میکند کسب آگاهی از شرایط تغییر و تواناییهای خودمان است. با آگاهی از تواناییها و قابلیتهای خود میتوانیم به شکل مجهزتری بهسوی تغییرات زندگی برویم.